در زمان جاهلیت زنان را یا میکشتند یا با آنان به گونه حیوان رفتار میکردند و
آنان را در ایام عادت از خانه بیرون میکردند و آنها را مانند سایر اموال میت به
ارث میبردند و نیز با زنان مشورت نمیشد و کسی به سخن آنان گوش نمیداد و ...
برخی، منشا همه گرفتاریهای پیامبر (ص) با همسرانش را برخوردهای خود حضرت میدانستند
و معتقد بودند اگر همان طور که آنان با زنانشان رفتار میکردند، پیامبر (ص) رفتار
میکرد، زنان جسور نمیشدند و جرأت نمیکردند روی حرف مردان حرف بزنند. و از طرفی
تحمل این برخوردها برای جامعه آن روز بسیار سخت بود، زیرا جامعه قبول نمیکرد مردی
به همسرش شخصیت اجتماعی دهد، به سخنان او گوش دهد، به او محبت کند و حتی اجازه دهد
زن با او قهر کند و به تندی با وی سخن بگوید!
در مقابل همه این حرفها، پیامبر (ص) تبسم میکرد و شاید با این تبسم، بر ساده
اندیشی برخی تأسف میخورد و هدفش و راهش را که در جاهای دیگر با صراحت بیان کرده،
در درون خود زمزمه میکرد که: " من نیامدهام تا با قهر و غلبه و قدرت نظامی
و زور بر دیگران برتری یابم و حکومت کنم. من نیامدهام تا دیگران از من بترسند و
همسرم در خانه به خاطر ترس از کتک یا ترس از طلاق از من اطاعت کند. بلکه آمدهام
خرد انسانها را پرورش دهم و به آنان بیاموزم خودشان آزادانه راه حق را بیابند و
در آن گام نهند. بنابراین اگر صدبار دیگر حفصه، عایشه و ... ناسازگاری کنند، آنان
را با زور تسلیم نخواهم کرد؛ زیرا «لااکراه فی الدین» اصلی مسلم و غیر قابل تشکیک
است. اگر خدا میخواست از راه زور و جبر همگان را هدایت کند، چنین میکرد. ولی او
خواست مردم اختیار داشته باشند. خدا راه را از چاه برای آنها بیان کرد، تا هر کسی
هر مسیری را خواست، انتخاب کند". بنابراین با سخن و عمل و با گفتار و کردار
باید مردم را به راه راست هدایت کرد و روش و منش
پیامبر (ص) چنین بود.
او میخواست همه مردم و از جمله همسرانش را به این طریق به راه راست هدایت کند و
با خود سازگار سازد و به آنها اخلاق اسلامی بیاموزد. قهر و غلبه و زور در این
گونه موارد تأثیری ندارد.
مدارا کردن
ویژگی دیگر پیامبر اکرم (ص) با همسران، مدارای با آنان در برابر اشتباهات و عفو و
گذشت بود. گاهی اشتباه و خطای همسران، تجاوز به حقوق پیامبر (ص) بود. در این صورت
حضرت حتی بدون یاد آوری به آنان، از کنار این قضیه میگذشت و آنان متوجه اشتباه
خود میشدند و سرافکنده میشدند. ولی گاه خطا و اشتباهات آنان در امور مربوط به
دیگران بود، که پیامبر (ص) با گفتار و کرداری مناسب، آنان را متوجه میکرد و اگر
اشتباهات آنان ناشی از جهالت بود، با بیانی خوش این نقص را بر طرف میکرد، زیرا
تبلیغ احکام و هدایت انسانها یکی از وظایف انبیاست.
نکتهای که در بحث ما حایز اهمیت است، این است که پیامبر اکرم (ص) پرده از
روی تمامی برنامهها و نقشههای زنان برنداشت و لغزشها را پیگیری نمیکرد و در
این رابطه گفتهاند: "ما زال التغافل من فعل الکرام؛ از افعال انسانهای با کرامت،
تغافل و چشمپوشی است".
وقتی انسان به این مرحله از کرامت و بزرگواری برسد که حتی نسبت به توطئه قتل خویش
تغافل کند و هیچ سخنی از آن به میان نیاورد، خصوصاً وقتی که انسان متوجه شود توطئه
از سوی کسانی است که او بیشترین لطف و عنایت را به آنان داشته است، بیشتر بزرگواری
و کرامت او جلوهگر میشود.
به هر حال این عمل پیامبر اکرم (ص) چونان سایر اعمال او الگویی برای همگان
است. مردی که در خانه میخواهد نسبت به خانواده خویش مدیریت داشته باشد و معلمی که
میخواهد کلاسی را اداره کند و حاکمی که خواهان اداره جامعه است، باید بیش از هر
چیز به اصل تغافل و چشمپوشی فکر کند. مگر نه این است که پیامبر (ص) با توطئه قتل
خود، با گذشت و چشمپوشی برخورد کرد و همه را شرمنده خویش ساخت؟!
در مورد برخوردهایی که همسران با یکدیگر داشتند و نزاع و درگیریهایی که بین آنان
به وجود میآمد نیز رفتار و گفتار پیامبر اکرم (ص) بسیار راهگشاست.
موارد زیادی از مدارای پیامبر (ص) با عایشه بیان شده است. جاهایی که عایشه نسبت به
حضرت خدیجه (س) بیاحترامی میکرد؛ مزاحم ملاقاتهای خصوصی پیامبر (ص) با حضرت
علی (ع) میگشت؛ در هنگام نماز شب خواندن پیامبر (ص) به توهم این که حضرت نزد سایر
زنانش رفته، به تفحص میپرداخت و حتی یک مرتبه پیامبر (ص) را که در حال مناجات
بود، لگد کرد و ... موارد زیادی است که حضرت، با مدارا مسأله را حل کردند. نظیر
این موارد و حتی بیشتر از این را حفصه مرتکب میشد و پیامبر اکرم (ص) مدارا میکرد.
عذرخواهی
یکی دیگر از ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) زبان اعتذار داشتن است. ایشان در
مواردی از کار خویش عذرخواهی میکرد که هر شخص منطقی و با انصافی، حکم به برائت آن
حضرت میداد. صرف نظر از اینکه پیامبر (ص) معصوم است و گناهی انجام نمیدهد
و گذشته از اینکه او از فکری سرشار و قدرت تصمیمگیری برخوردار است و آنچه انجام
میدهد، نه تنها صلاح امت اسلامی، بلکه صلاح جامعه بشریت است، ولی با این حال از
کارهای خود که ضرری متوجه شخص خاصی مینمود، عذرخواهی میکرد. مثلاً در جنگ خیبر،
پدر، عمو، شوهر و برخی خویشان دیگر «صفیه» کشته شدند و مقصر اصلی خود آنان بودند.
کارشکنیهای آنان و آزار و اذیتهایشان امر پوشیدهای نیست، ولی پیامبر اکرم (ص)
در مورد کشته شدن آنان از «صفیه» عذرخواهی کرد و فرمود: "از تو عذر میخواهم
که خویشانت کشته شدند، ولی آنان بودند که علیه من توطئه کردند." به هر حال
این عذرخواهی یکی از ویژگیهایی است که اثر بسیار مثبتی در زندگی زناشویی و در رفع
اختلافات دارد.
عذرپذیری
از ویژگیهای دیگر پیامبر (ص) عذرپذیری ایشان بود. آن قدر پیامبر اکرم (ص) عذرها
را قبول میکرد که حتی منافقان، سخن را از حد گذراندند و گفتند او زودباور است و
هر چیزی که به او گفته شود، قبول میکند. به هر حال پیامبر (ص) در زندگی خانوادگی
همین طور بود و در صدد تحقیق بر نمیآمد که عذری که طرف مقابل آورده، واقعی است یا
ظاهری.
همسرداری
احترام، خوشرفتاری، حق شناسی، همکاری و محبت و وفا نسبت به همسر و شرکت در غم و
شادی و راحت و رنج او، از نشانه های «همسرداری» است و ساختن بر مشکلات و تندی ها و
بدخُلقی ها و صبوری بر ناملایمات و جفا، نشانه ای دیگر. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«اَلا خَیْرُکم خَیرُکم لِنسائِهِ وَ اَنا خیرُکم لِنِسائی؛ آگاه باشید، بهترین
شما کسی است که نسبت به همسرانش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به همسرانم هستم.»
پیامبر اکرم (ص) با آنکه بیشتر همسرانش سالخورده بودند، بر اساس آیه قرآن که می
فرماید: "با زنان به نیکی رفتار و معاشرت کنید (عاشروهنّ بالمعروف)"، با
همه آنان خوشرفتاری داشت و بر بدرفتاری های آنان صبر می کرد و از سختگیری بر
همسران و فرزندان نهی می نمود.
وفاداری
وفاداری به همسر، یکی دیگر از جلوه های همسرداری است، یعنی همسر، خوبی ها، خدمات و
زحماتش را مد نظر داشتن و حتی پس از مرگ هم فراموش نکردن. رسول خدا (ص) حتی نسبت
به زنانی که با همسر گرامی اش خدیجه کبرا (س) رفاقت و رفت و آمد داشتند، احترام می
کرد. روزی پیرزنی خدمت آن حضرت رسید. حضرت به او خیلی ملاطفت و تکریم کرد. پس از
رفتنش عایشه پرسید: او که بود؟ فرمود: او در زمان خدیجه سراغ ما می آمد. از
نشانه های ایمان، وفاداری و خوش عهدی است.
وفاداری پیامبر (ص) به حضرت خدیجه (س)، مثال زدنی است. روزی پیامبر
(ص) به یاد خدیجه افتاد و گریست، در حالی که کنار همسرانش بود. عایشه گفت:
بر پیرزن عجوزی از پیرزنان سرخ روی بنی اسد گریه می کنی؟!
پیامبر (ص) فرمود: وقتی که شما تکذیبم کردید او مرا تصدیق کرد، وقتی شما کفر
ورزیدید او به من ایمان آورد، وقتی شما از فرزند آوردن عقیم بودید او برایم فرزند
به دنیا آورد! عایشه گوید: از آن پس پیوسته می کوشیدم با یادکرد از خدیجه، جایی در
دل پیامبر خدا (ص) باز کنم.
این نشان قدرشناسی و وفای پیامبر (ص) نسبت به همسر خویش و از یاد نبردن خدمات و
خوبی های اوست. خدیجه کبرا (س) برای پیامبر خدا (ص)، مونس و همدم و پشتیبان و
حمایت کننده ای جدی بود و چون پیامبر (ص) از محیط بیرون و مخالفت های قریش و حرف
های ناپسند مردم رنجیده و غمگین می شد، وقتی به خانه می آمد، رفتار خدیجه، آن حضرت
را تسکین و آرامش می داد و غمش کاهش می یافت. این بود که رسول خدا(ص) هم حرمت او
را همواره نگه می داشت و از او به نیکی یاد می کرد و می فرمود: "هیچ کس خدیجه
نمی شود".
گذشت و پوزش پذیری
صاحبان روح های بلند و همت های عالی، گذشت و عفو را شیوه خود می سازند. رسول
خدا(ص) بدی را با بدی پاسخ نمی داد، بلکه کریمانه گذشت می کرد و می بخشود:
«لا یَجزِی بالسّیئةِ السّیئَةَ، و لکن یَغْفِرُ و یَصْفَحُ.»
امت خویش را بر همین اخلاق تربیت کرده بود و خصلت ستیزه جویی و انتقام را به روحیه
عفو و صَفْح تبدیل ساخته بود. نمونه ای از این روحیه هم در «پوزش پذیری» جلوه
می کرد و اگر کسی خطا و جفایی می کرد، سپس عذرخواهی می کرد، حضرت می پذیرفت:
«لا یَجْفو علی اَحدٍ، یَقْبَلُ معذِرَةَ المُعتَذِرِ الیه؛
به کسی جفا و تندی نمی کرد، هر کس هم از او
معذرت خواهی می کرد، می پذیرفت.»
حتی برخوردش با خدمتکار خود انس، کریمانه بود، نه ملامتگرانه. انس بن مالک می
گوید: من نُه سال همراه
پیامبر (ص) و خادم او بودم، هرگز به یاد ندارم که یک بار هم به من گفته باشد
چرا چنین و چنان کردی؟ و هرگز چیزی را بر من عیب نگرفت.
مشارکت در کارهای خانه
گاه اتفاق می افتاد که حضرت ( ص) خانه خویش را نظافت می کرد و جارو می کشید و خود
مکرر می فرمود: "کمک به همسر و کارهاى منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب
می شود." پیامبر اکرم (ص) با همه عظمت و موقعیت ممتازش در منزل کار می کرد و
به نگهدارى و پرستارى از کودکان می پرداخت.
عایشه همسر آن حضرت ( ص) می گوید :وقتى خلوت می شد، پیامبر (ص) لباس خود را
می دوخت و کفش خویش را وصله
می کرد.
امام حسین (ع) می فرماید: از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال
کردم، فرمودند: وقتى به خانهاش می رفت، اوقاتش را سه قسمت می کرد: یک قسمت براى
خدا و یک قسمت براى خانوادهاش و یک قسمت براى خودش، آن گاه قسمت خودش را نیز میان
خود و مردم تقسیم می کرد و آن را براى بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت
او می رسیدند) قرار
می داد و ذرهاى از امکانات خود را از آنان دریغ نمی نمود (بلکه آن چه امکان داشت
در حقشان انجام می داد.)
حضرت در مورد امورى که به شخص او مربوط می شد، خشمگین نمی شد و تنها براى خدا، آن
گاه که حرمتهاى الهى شکسته می شد، غضب می کرد.
علاوه بر همسران، هم نشینان روزانه پیامبر (ص) عبارت بودند از فاطمه و شوهر و
فرزندانش و به گواهى تاریخ و روایات فراوان، علاقه پیامبر خاتم (ص) به آنها قابل
قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتى که عایشه نقل کرده است، هر
گاه فاطمه (س) بر پدر وارد
می شد، رسول خدا (ص) جلوى پاى دخترش بلند می شد و او را می بوسید و در جاى خود می
نشانید.
روزى رسول اکرم (ص) وارد اطاق عایشه شد و مشاهده کرد که تکه نانى روى زمین و زیر
دست و پا افتاده است، آن را برداشته و خورد و سپس فرمود: " از نعمتهاى
الهى صحیح استفاده کن و آنان را گرامى دار تا هرگز نعمتهاى خداوند از مردم دور
نشوند".
بار سنگین خانواده به دوش زن و مرد است. گرچه به لحاظ عادی، کارهای بیرون خانه به
مرد سپرده می شود و کارهای داخل خانه را زن بر عهده می گیرد، ولی همکاری و مشارکت
با همسر و افراد خانواده در امور مربوط به داخل خانه، هم کانون خانواده را گرم تر
می سازد، هم محبت همسر را
می افزاید، هم از سختی کار در خانه می کاهد.
پیامبر اعظم(ص) چنین بود. جز آنکه به دوختن و وصله زدن کفش و لباس خویش مشغول می
شد، در را باز می کرد، گوسفند را می دوشید، زانوی شتر را می بست و شیر آن را می
دوشید، اگر خادم خانه خسته می شد، در آسیاب کردن گندم به او کمک می کرد و آب و ظرف
وضوی خود را خودش مهیا می کرد تا هنگام برخاستن برای تهجّد شبانه برای کسی زحمت
نباشد.
مهربانی با کودکان،
عنایت به جوانان
پیامبر خدا(ص) با کودکان مهربان بود، دختر را عزیز
می داشت و با توجه به جوانان، معیار را لیاقت و توانایی قرار داده بود.
می فرمود: پنج چیز است که تا زنده ام ترک نخواهم کرد، یکی از آنها سلام کردن به
کودکان است، تا پس از من سنّت شود. نام کودکان را با احترام می برد. در باره
دختران سفارش ویژه داشت و می فرمود: "بهترین فرزندان شما دخترانند و از نشانه
های خوش قدمی یک بانو آن است که فرزند نخست او دختر باشد". به کسی که از تولد
دخترش ناراحت شده بود، فرمود: "او همچون گلی است خوشبو که از آن بهره می
بری".
پیامبر خدا (ص) به فرزندان خود مهر می ورزید، آنان را در آغوش می گرفت، لب هایشان
را می بوسید و به اکرام فرزندان و دوست داشتن آنان سفارش می کرد و توصیه می فرمود
که بین فرزندان تان به عدالت رفتار کنید، حتی در بوسیدن آنها. بوسیدن فرزند را
کاری خوب می دانست و فرمود: «مَنْ قَبّل وَلَدَهُ کَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنةً؛ هر
کس فرزندش را ببوسد، خدا برای او حسنه ای می نویسد.»
روزی پیامبر خدا(ص) دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. اقرع بن حابس
کنار آن حضرت بود. گفت: من ده فرزند دارم، تاکنون هیچ یک را نبوسیده ام! پیامبر
(ص) فرمود: "من با تو چه کنم، که خدا رحمت و عطوفت را از دلت کنده است"؟!
و این حدیث شریف از سخنان اوست: «اَحِبُّوا الصبیانَ و اَرحَمُوهم؛ کودکان را دوست
بدارید و به آنان شفقت داشته باشید.»
هر گاه حسن و حسین علیهماالسلام بر پیامبر (ص) خدا وارد می شدند، آن حضرت
برمی خاست و آن دو عزیز را در آغوش می گرفت و بر دوش خود سوار می کرد.
پیامبر اعظم(ص) به لیاقت و کاردانی جوانان احترام می گذاشت و آنان را به کارهای
مهم و سنگین می گماشت و معیار فرماندهی و مسئولیت در نظر او، ایمان و کاردانی و
تقوا بود، نه سن و سال.
پیامبر (ص) توصیه می فرمود که با جوانان رفتار نیک داشته باشید، چرا که آنان
دل نازک ترند و می فرمود: «اُصیکم بالشُبّانِ خیرا فانّهم اَرَقُّ أفئدةً، إنّ
اللّه بَعَثنی بشیرا و نذیرا، فحالَفَنی الشُبّانُ و خالَفَنی الشّیوخ. خداوند مرا
به عنوان بشیر و نذیر فرستاد، جوانان پذیرفتند و با من هم پیمان شدند، ولی پیران
مخالفت کردند »
«اُصیکم بالشُبّانِ خیرا فانّهم اَرَقُّ أفئدةً، إنّ اللّه بَعَثنی بشیرا و نذیرا،
فحالَفَنی الشُبّانُ و خالَفَنی الشّیوخ.»
در نظر پیامبر (ص) ، جوانی که راه طاعت خدا و عفاف را پیشه گیرد، بسیار ارجمند بود
و از جوانان باتقوا ستایش فراوان می کرد، بخصوص جوانان توبه کار را محبوب خدا
می دانست و به جوانان توصیه می فرمود که برای مصونیت از گناه، زودتر ازدواج کنند و
از جمله حقوق فرزندان بر پدران را آن می دانست که چون به سن ازدواج رسیدند، مقدمات
ازدواج فرزندان را فراهم نمایند و سفارش آن حضرت بود که قدر جوانی را پیش از فرا
رسیدن پیری بدانید: «و شَبابَکَ قبل هِرَمِک.» و آموزش در نوجوانی و کودکی را مهم
و آن را همچون نقشی بر سنگ می دانست که ماندگار است. در تشویق جوانان به ایمان و
طاعت، می فرمود: «اِنَّ اللّه یُحِبُّ الشابَّ الذّی یُفنی شبابَهُ فی طاعَةِ
اللّه . خداوند جوانی را دوست می دارد که جوانی خویش را در اطاعت پروردگار صرف
کند.»
نتیجه: سازگاری با همسر و خانواده، سنت
رسول اکرم (ص) است و خواست خداوند و حل کننده مشکلات متعدد در زندگی انسانها.
آن رسول اعظم (ص)، امام ماست و ما امت او. آنچه بر امت است، تبعیت و پیروی است، نه
جلو افتادن از او، نه عقب ماندن، بلکه ملازم بودن و همراهی و تصدیق و تسلیم و
طاعت.
بر اساس آنچه از سیره حضرت (ص) بیان شد، می توان سرمشقی برای خود یافت و درس های
ماندگار او را به کار بست. این سرمشق نورانی برای «مشق زندگی» چنین است:
با خانواده همدل باشیم، در کارهای خانه مشارکت داشته باشیم، آداب همسرداری و وفای
به شریک زندگی را بیاموزیم و به کار بندیم، مهمان را عزیز و گرامی بداریم، به
واردین به خانه و مراجعین به محل کارمان احترام بگذاریم، با مردم همدردی و همراهی
کنیم، برخوردی متواضعانه و از روی ادب داشته باشیم، ساده زیستی و زندگی مردمی را
فراموش نکنیم، با چهره باز و خندان و گشاده رویی با دیگران برخورد کنیم، در راه
رسیدن به هدف خویش صبور و بردبار باشیم، به جای کینه ورزی و خصومت، بگذریم و
نادیده بگیریم، از دوستان و خویشان پرس و جو و تفقد کنیم، در کارگشایی از مشکلات
مردم پیشقدم باشیم، منادی وحدت و الفت باشیم، نه بذرافشان تفرقه و جدایی، با
کودکان مهربانی کنیم و جوانان را مورد احترام قرار دهیم.
05 / بهمن / 1394
کتاب پیامبر شناسی 5
خانواده و
تربیت فرزندان مهدوی در عصر ارتباطات (1)
*اشاره: یک سوالی که برای هر انسان مومنی پیش می آید، این است که در دنیای پر هیاهوی کنونی که علم و ابزار به سرعت در حال پیشرفت هستند؛ خانواده برای تربیت صحیح فرزند خود چه کار باید بکند که هم در حدِّ معقول خودش را با علم و پیشرفت تطبیق دهد و استفاده صحیح از ابزار و وسایل روز از قبیل ماهواره، اینترنت، بلوتوث، سی دی و ... کند، و هم یک نسل متعهد، سالم و پویایی را تربیت کند که بتواند در حال و آینده یاور و حامی حضرت موعود باشد و دست آخر اینکه، بتواند بار سالمی را به منزل برساند؛ چون همانطور که مستحضریم ما مسافران کوی ابدیت هستیم و این دنیا منزل چند روزه ما، و البته مزرعه آخرت ما، مزرعه ای که هر چه از خوب و بد در آن بکاریم، برداشتی به همان شأن خواهیم داشت.
ابتدا ذکر چند مقدمه کوتاه جهت ورود بهتر به بحث:
*سخن اول: اسلام حامی و منادی علم و پیشرفت است!
اسلام، به عنوان آخرین دین و پیام الهی برای بشریت، هم خود حامل علم«گذشته، حال و آینده» است، و هم همگان را به تلاش و جهاد علمی برای رسیدن به سعادت و آسایش بیشتر دعوت می کنند؛ چرا که در سایه علم است که هم پیشرفت مادی حاصل می شود، هم پیشرفت و ترقی معنوی و ترس از خدای متعال. إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند؛(1)
خدای متعال خطاب به پیامبرش چنین توصیه می فرمایند: بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»(2)
حضرت ابراهیم«علیه السلام» یکی از چیزهایی که از خدای متعال می خواهند طلب علم است؛ می فرمایند: پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!(3)
درجای دیگری می خوانیم:بگو آیا دانایان با نادانان مساوی اند؟جز این نیست که تنهاخردمندان یادآورمی شوند.زمر: آیه9
پیامبر اعظم «صلی الله علیه و آله» نیز فرمودند: «فضیلت عالم بر غیر عالم، چون فضیلت پیغمبر بر امت اوست.». (4)
در جای دیگری فرمودند: «جستن علم بر هر مسلمانی واجب است و همه چیز، حتی ماهیان دریا، برای جویندگان علم آمرزش می طلبند».(5)
اگر میدانستید در نتیجه طلب و تحصیل علم به چه سعادتهائی میرسید، به دنبال آن میرفتید ولو به اینکه خون شما در این راه ریخته شود و یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها بپیمائید»(بحار، ج 2 ص 177.(
در احادیث مربوط به ظهور و حاکمیت منجی کل و نماینده اسلام حقیقی از قول امام صادق چنین می خوانیم:
"علم و دانش به بیست و هفت قسمت تقسیم شده، اما تاکنون بیش از دو قسمت آن در دسترس بشر قرار نگرفته است. وقتی قائم ما قیام کند، بیست و پنج قسمت دیگر را آشکار می کند و در بین بشر پخش می نماید."(6)
پس اسلام، منادی علم و پیشرفت است؛ منتها علم و پیشرفتی که در خدمت سعادت و کمال بشر باشد، نه شقاوت و بدبختی او.
همانطور که می دانید بشر یک موجود دو بعدی است«جسمانی و روحانی».
بنابراین هر طرح و بحثی که فقط یک بعد از زندگی بشر را اصل قرار دهد، مردود و بی نتیجه است. در مورد ابزارات و لوازم الکترونیکی«ماهواره، سی دی، تلفن همراه، اینترنت و ...» باز همین موضوع صدق می کند؛ چون اینها ابزارات مشترک{یا به تعبیر عوام، چاقوی دو لبه} هستند که هم می شود استفاده منفی از آنها کرد و هم استفاده مثبت؛ بنابراین اختیار و اراده ما انسانها در این زمینه تعیین کننده است که به کدام سو حرکت می کنیم.
در سوالی که پیرامون استفاده از ماهواره، نگهداری و خرید و فروش آن، از رهبر معظم انقلاب و مرجعیت عالی قدر پرسیدند؛ ایشان چنین فرمودند:
دستگاه آنتن ماهواره ای از این جهت که صرفاً وسیله ای برای دریافت برنامه های تلویزیونی است که هم برنامه های حلال دارد و هم برنامه های حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهداری آن برای استفاده در امور حرام، حرام است و برای استفاده های حلال جایز است.
ولی چون این وسیله برای کسی که آن را در اختیار دارد زمینة دریافت برنامه های حرام را کاملاً فراهم می کند و گاهی نگهداری آن مفاسد دیگری را نیز در بر دارد، خرید و نگهداری آن جایز نیست؛ مگر برای کسی که استفاده حرام از آن نمی کند و بر تهیه و نگهداری آن در خانه اش مفسده ای هم مترتّب نمی شود. لکن اگر قانونی در این زمینه است باید مراعات شود.(7)
پس اگر انسان واقعاً استفاده صحیح و مفیدی بکند {با حفظ مراتب قانونی اش!}حرفی نیست؛ منتها سوال اینجاست که ما در ساحت فکر و نظر این موضوع را قبول داریم، و غالب ما بر اساس همین تفکر دنبال آن می افتیم، اما در وقت عمل{به دلایلی چون ضعف ایمان و اراده و وسوسه نفس و شیطان}جور دیگری عمل می کنیم. چون هم شیطان برای ما برنامه ها دارد و هم گربه غریزه، یک گربه عجیبی است!
ذکر یک نمونه:
به جوانی که در منزلش دستگاه ماهواره ای داشت، گفتم: کاری به شما ندارم که میگویید ماهواره را روی شبکههای ایرانی تنظیم کرده ام؛ اما یک سئوال کلی میپرسم: وقتی که کسی خانه نیست افرادی که ماهواره دارند هوس نمی کنند بشقاب را یک نیم چرخی بدهند تا.... گفت: اگر انسان نجیب باشد نه.
خندیدم گفتم اگر..... ولی این حرف مثل این است که موشی را جلو گربه ای گرسنه رها کنید و بعد بگوییم موش را می گیرد؟ بگویید اگر گربه نجیب باشد نه؟
بابا غریزه اکثرقریب به اتفاق انسان ها،گربه موش گیر است. موش در دسترس باشد آن رامیگرد دیگر. درست است؟ خندید و گفت: بله؛ خیلیها اینجا کم میارند. (1)
* سخن دوم: حکمت بایدها و نبایدها در اسلام!
فلسفه و حکمت «بایدها و نبایدها» در اسلام را باید در برنامه های هدفمند و متعالی خدای سبحان و حکیم برای رسیدن انسان به کمال جستجو کرد. بر اساس تعالیم حضرت خالق، انسان یک موجود دو بعدی است{هم جسمانی و هم روحانی}. او برای مدتی کوتاه، در این عالم خاکی می ماند و ماهیت خود را بر اساس اراده و فطرت خود، شکل می دهد... در این راه هم تمام زمینه ها برای هدایت یا خدای ناکرده گمراهی او فراهم است.
کسانی که طالب هدایت و سعادت دنیوی و اُخروی باشند، تحت سرپرستی خدای و اولیای او قرار می گیرند و هم در این دنیا به حیات طیِّبه می رسند و هم در آخرت در جوار رحمت ایزد منان قرار می گیرند. هم خدا از آنها راضی است و هم آنها از خدا و جایگاهشان راضی اند...
در مقابل اینان، کسانی قرار دارند که بر اساس اراده خویش، راه ضلالت و پیروی از نفس و شیطان را در پیش گرفتند و به لذات این دنیایی قانع شدند که نهایتا تحت سرپرستی شیطان و جنودش قرار می گیرند؛ هم در این دنیا در تنگنای روحی هستند{ولو در اوج رفاه مادی باشند!}؛ و هم در آخرت مورد قهر و عذاب خدای سبحان...
ذکر مثال:
همانطور که سازنده یک دستگاه، هنگام ساخت و فروش محصول خود، یک دفترچه راهنما همراه آن به مشتری می دهد؛ یا راهنمایی و رانندگی برای رسیدن راننده و مسافران به مقصد و جلوگیری از سانحه، یک سری علائم و نمادهایی را در مسیر و جاده نصب می کند که آنها بتوانند سالم به مقصد برسند.
خدای سبحان و حکیم هم به عنوان خالق بشر و آگاه به تمامی نیازها و ضعف های او، یک سری دستوراتی را داده است که آن دستورات هم مبتنی بر نیاز و صلاح بشر و برای رسیدن او به مقصد امن و امان است.
حال اگر انسان اینها را رعایت کرد، بار سالم به مقصد می رساند و اگر هم رعایت نکرد که باید منتظر عواقب کار خود کرده باشد...
سوال: آیا تا به حال به ذهن کسی خطور کرده است که همراه وسایل و ابزارات خود، دفترچه راهنما را نگیرد و یا راننده و مسافری به علائم راهنمایی و رانندگی بی توجهی کند و در عین حال سالم به مقصد برسند؟!
مسلماً جواب منفی است! ولی متأسفانه به دستورات و راهنمایی های خدای متعال که می رسیم بهانه جویی های بعضی از ما شروع می شود...
* سخن سوم: صیانت از خانواده (در همه ابعاد) وظیفه مومنان است!
خدای متعال در قرآن کریم بندگان مومنش را چنین مورد خطاب قرار می دهد:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید!»(8)
همچنین می فرمایند: «زیانکاران واقعی آنانند که خود و خانواده خویش را روز قیامت از دست دادهاند؛ آگاه باشید که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند!» { 9}
یک نکته ای که در این آیه هست؛ هر چند بر طبق عرف، مسئولیت صیانت از خانواده در اولویت اول با مرد و سپس دیگر اعضای خانواده است؛ اما آیه نمی فرماید: «ای سرپرست خانواده!»؛ بلکه می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید!»؛ یعنی همه اعضای خانواده مسئولند که همدیگر را از انحرافات فکری، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی و ... باز دارند و مراقب همدیگر باشند...
آتش جهنم، و مسأله آخرت انسان که به تعبیر قرآنی جاودانه و همیشگی است، شوخی بردار نیست...
حتماً برای شما پیش آمده است که از یک راه ناهموار، یا مسیر حادثه خیز عبور کرده باشید؛ چطور انسان علاوه بر خودش، مراقب فرزندان و اطرافیانش هست و مدام دلهره دارد که مبادا بلایی سرشان بیایید، به همین منوال هم باید به فکر آینده های دور و نزدیک {که قیامت و زندگی ابدی ما خواهد بود } هم باشیم....
*مراقب غذای روح خود باشیم!
در زمینه استفاده صحیح از وسایل الکترونیکی نیز، همانطور که سیستم های خود را ویروس یابی می کنیم که مبادا اطلاعاتمان آسیب ببیند و همیشه سعی می کنیم بهترین آنتی ویروس را روی آنها نصب کنیم، همچنین به همان دلیل که درختان و سیفی جات را سم پاشی و آفت زدایی می کنیم که مبادا بشر بر اثر آفتی، بیماری جسمانی بگیرد؛ به همان دلیل هم ابزارات الکترونیکی{از قبیل ماهواره، سی دی، گوشی همراه، اینترنت و ...} که وسایل تولید و ارائه غذای روح ما و نسل بشر هستند، نیز باید کنترل ویژه شوند که خدای ناکرده دچار بیماری و امراض روحی، ایمانی و فکری نشویم!
خانواده های عزیز! بدانیم وقتی ما غذای فکری خود را بدون محاسبه و دقت خاص از هر کانالی{با گرایش و فرهنگ مختلف} گرفتیم، در دراز مدت مسموم فکری و روحی می شویم؛ آیا کسی از ما به خودش جرأت این را می دهد که یک غذای سمی و آلوده را به خورد خود و خانواده اش بدهد؟!
مسلماً جواب منفی است؛ پس چرا عده ای، بی مهابا هر کانالی را باز می کنند یا هر صحنه و مطلبی را به تماشا می نشینند؟
ما چه بدانیم و چه ندانیم از تماشای صحنه ها و خواندن مطالب تأثیر می پذیریم...
پیامبر اعظم (ص) در یک بیان نورانی پیرامون صفت «تأثیر پذیری» انسان می فرمایند: «قلب انسان از نظر پذیرش و قبول القائات رحمانی و یا وسائس شیطانی (طبیعتاً) حالتی مساوی دارد و هیچ کدام از آن بر دیگری برتری ندارد».(10)
امام جواد(علیه السلام) نیز فرمودند: «هرکس به گوینده ای علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست{تحت تأثیر او قرار می گیرد}، پس چنانچه سخنور برای خدا و از ـ احکام و معارف ـ خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان ـ و هوی و هوس و مادیات ـ سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود».« 11»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «نگاه، تیری از تیرهای شیطان است، چه بسا نگاهی که اندوه های دراز را در پی دارد.»{ 12}
(یعنی اول نگاه بَد؛ بعد به تدریج حرکت بَد!!!)
حضرت در بیان دیگری فرمودند: خداوند به یکی از پیامبران خود وحی کرد که به مومنان بگو که در لباس، خوراک و آداب و رسوم دشمنان خدا را سرمشق قرار ندهید که اگر چنین کنید شما هم مثل آنان (آرام آرام) دشمنان خدا محسوب می گردید».(13)
1. فاطر/28
2. طه/114
3. شعرا/83
4. نهج الفصاحه کلمات قصار ص308
5. همان، ح241
6. بحارالانوار"، علامه مجلسی، ج52، ص336
7. کتاب شبستان اندیشه/سال چهارم، شمارة 31
8. تحریم، آیه 6
9. شوری، آیه 45
10. الدرالمنثور:ج1،ص56
11. مستدرک الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5
12. وسائل الشیعه، ج14، ص 138و 139
13. وسائل الشیعه:ج3، ص279
14. کافی، ج 2، ص 610
15. بحار، ج 43
16. حکمت عبادات صفحه 193- حضرت آیت الله العظمی علامه جوادی آملی
17. انبیاء، آیه 89-90
18. آیات60،61،62
19. سوره حجر،آیه42
20. حجت الاسلام محسن قرائتی
21. نشریه موعود:شماره41،ص3 = موعود نامه،ص661
22. تحریم/6
23. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص201، ح13882.
24. سید رضی، نهج البلاغه، حکمت73.
25. شیخ صدوق، منلایحضره الفقیه، ج2، ص49.
26. نقل از خانواده و تربیت مهدوی، آقاتهرانی و حیدری کاشانی – با اندکی حذف و اضاف
27. رحیمیان فردوسی، محمدعلی، متأله قرآنی (شیخ مجتبی قزوینی خراسانی)، ص59.
چکیده
جنگ نرم و کارگزاران آن مترصد تأثیرگذاری بر ارزشها و آداب و سنن بومی کشورهای هدف هستند و در این مسیر از هر ابزار و روشی برای تخریب و استحاله ارزشهای بنیادین جوامع ارزشی و غیرهمسو بهره میگیرند. یکی از مشخصات و ارزشهای مهم در جوامع ارزشمدار و دینی، فرهنگ و ارزش "حجاب و پوشش" اسلامی است که بر افزایش روحیه مقاومت و مجاهدت در برابر دشمنان تأثیر زیادی دارد. به همین دلیل، کارگزاران جنگ نرم تلاش دارند که حجاب و پوشش اسلامی را مورد هدف خود قرار دهند و با استحاله فرهنگ پوشش، به اهداف خویش دست یابند، زیرا مبارزه و جنگهای گذشتة نظام سلطه با کشورهای مسلمان نشان داده است که فرهنگ این کشورها سدی محکم در برابر خواستههای آنها بهشمار میرود؛ از این رو، یکی از مهمترین سمبلها و نماد بومی و اسلامی کشورهای اسلامی، یعنی حجاب مورد هجوم آنها قرار گرفته است. بر این اساس، سؤال اصلی این مقاله عبارت است از این که به چه دلیل جنگ نرم علیه حجاب صورت میگیرد و راهکارهای مقابله با آسیبهای پیش روی آن کدامند؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که از علتهای اساسی شکلگیری جنگ نرم علیه حجاب و پوشش اسلامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ حفظ کرامت زن، کاهش مفاسد اجتماعی، مشارکت در عرصههای فرهنگی، داشتن جامعهای متعالی، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، جامعهپذیری همگن، تقویت بنیان خانواده، امنیت و آرامش روانی. کارگزاران جنگ نرم در این مسیر از ابزارهای متنوعی همچون محصولات فرهنگی و هنری، رسانههای ارتباط جمعی عمومی، مُدسازی، جنگ ادراکی و تصویرسازی بهره گرفتهاند. در صورت موفقیت جنگ نرم و نظام سلطه در راستای تخریب حجاب، آثار منفی بسیاری همچون سقوط شخصیت زن، افزایش بیبندوباری، اختلالات روانی، اُفت تحصیلی و آموزشی، تزلزل در فعالیتهای اقتصادی، مصرفگرایی فرهنگی و غیره به ثمر خواهد نشست که برای نظام اسلامی، آسیبی جدی خواهد بود.
واژگان کلیدی: جنگ نرم، حجاب، بدحجابی، ابزارها، پوشش اسلامی، مصرفگرایی فرهنگی، خانواده.
1. طرح مسئله
در حالی که جنگهای سنتی بیشتر ماهیت متقارن داشتند، امروزه بازیگران، روشها و ابزار جنگها تا حد زیادی تغییر کرده است. شیوههای جدید جنگ در هزاره سوم میلادی، که توسط بازیگران غیردولتی و بهگونهای بسیار متفاوت پیش میآید، از چارچوب تجزیه و تحلیلهای موسوم به نو واقعگرایی خارج هستند (پوراحمدی و رضایی، 1391، ص175) و باید نگرشی جامع به آنها داشت زیرا که ابعاد و پیچیدگی این جنگهای نوین و نرمافزارانه، بسیار بزرگتر و مخربتر از جنگهای عریان و نظامی میباشد (آقاداداشی، 1389، ص8). به عبارتی دیگر، جنگهای نوین و نرمافزارانه به گفتمان حاکم بر سپهر سیاست تبدیل شده است (طهماسبی،1390، ص1) و تجلی عرصهای جدید از تقابل غرب با جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران است. در این نبرد، غرب و بهویژه امریکا با راهاندازی شبکههای اجتماعی به ظاهر مردمی و غیردولتی، با به کارگیری منابع قدرت نرم، با تهییج و تحریک افراد عادی و ترغیب برخی از مراجع فکری، با پیامهای به ظاهر جذاب اما فریبنده، حقایق فرهنگ اسلامی و باورهای الهی را انکار میکند و در تلاش است تا ارزشهای مادی و دنیوی خود را که بر ماتریالیسم متکی است، به مثابه ارزشهایی جهانی چنان در جهان حاکم کند که همگان این فرهنگ را به عنوان فرهنگ معتبر و عام بپذیرند و میراث فرهنگی و دینی و داشتههای بومی را به خاطر آن کنار بگذارند (جزایری،1390، ص8). به همین دلیل، در حالت کلی میتوان گفت که گروههای هدف در جنگ نرم؛ رهبران، نخبگان و تودههای مردم هستند. البته در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف خود، گروهها و اشخاص تأثیرگذار را مورد هدف قرار میدهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند (محمدی، 1389، صص12 و 13). در این میان، با توجه به اینکه مبادی اعتقادی مهمترین نقش هویتی و محافظتی را بهویژه در حوزه کشورهای اسلامی ایفا میکنند، تلاش برای آسیب رساندن به حریف از طریق هجوم به این باورها، از ارزش راهبردی بالایی برخوردار است (افتخاری، 1390، ص18). در این مسیر، فرماندهان و کارگزاران جنگ نرم، برای تغییر باورها و ارزشهای جامعه هدف، سعی میکنند از راه دگرگون کردن شیوه زندگی افراد، وارد شوند. تغییر در نوع پوشش و لباس، آرایش، مُدها و مدلهای مختلف، زمینه تغییر در باورها و ارزشهای افراد را فراهم میکند (شریفی، 1389، ص146). بنابراین میتوان مدعی گشت که حجاب و پوشش یکی از آماجهای جنگ نرم بهشمار میروند و نظامهای غربی برای استحاله و دگردیسی سامانهای سیاسی اسلامی، تخریب نمادها و شعائر اسلامی را مورد توجه قرار دادهاند و از آنجا که حجاب و پوشش اسلامی یکی از اساسیترین نمادهای کشورهای اسلامی محسوب میشود، معاندان مترصد تخریب و استحاله این ارزش اسلامی- انسانی هستند. به علت اهمیت این بحث، نوشتار حاضر درصدد است به بررسی جنگ نرم علیه حجاب بپردازد و در این مسیر راهکارهایی را برای برونرفت از این تهدیدات ارائه دهد.
1-1. اهمیت پژوهش
جنگ نرم از سوی دشمن با سلاح تبلیغی و روانی و به دور از مداخله یا اقدامات فیزیکی مستقیم یا غیرمستقیم انجام میشود و محدوده عملکرد آن به جای مرزهای آشکار، مرزهای پنهان و متن جامعه حقطلب و ارزشهای آن است (جوشقانی، 1389، ص11) و در عرصه فرهنگ با اهدافی گوناگون از جمله تغییر و منحرف کردن فرهنگ ملی، قومی و قبیلهای مردم و ترویج فرهنگ مهاجم به اجرا درمیآید (ابراهیمی و محمدی، 1391، ص54). در این میان، مسئله حجاب از اهداف مهم جنگ نرم و تهاجم فرهنگی غرب است که آنها را از دستیابی به مطامع فرهنگی و اقتصادی خود ممنوع میسازد؛
«اگر قلعه مستحکم حجاب زن مسلمان فتح شود راه بردگی جامعه اسلامی هموار میگردد. زنان پوشیده هرگز خود را پایگاه استعمار نمیکنند بلکه به عنوان نیروهای مسلح فرهنگی، سدی مستحکم در برابر آنان پدید میآورند بهگونهای که میتوان گفت پوشش دینی، پادزهر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم غرب است» (اکبری، 1389، ص93).
بنابراین، تبلیغات استعماری علیه حجاب یکی از اهداف ترسیم شده در فنون استحاله ارزشی توسط غرب بهشمار میرود(رشیدی، 1385، صص40 و 41) و چیزهایی مانند مُد، لباس، پوشش و سبک زندگی که با افکار دشمنان بیشتر سازگاری دارد همه از مظاهر هجوم فرهنگی دشمن است (مصباح یزدی، 1387، ص90). این رویکرد را در نوشتههای یک تحلیلگر انگلیسی میتوان این چنین مشاهده کرد: «در مسئله بیحجابی زنان، باید کوشش فوقالعاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند. باید به استناد شواهد تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنیعباس متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب میدیدند، زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوش به دوش مردان فعالیت داشتند. پس از آن که حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفة مأموران ما آن است که جوانان را تشویق به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان، که کاملاً بدون حجاب ظاهر میشوند، نمایند تا زنان مسلمان از آنها تقلید کنند» (آشنانی، 1387، ص238 و اصغری ولوجایی، 1389، ص26). بر همین اساس غربیها با شگردهای مختلف میخواهند حجاب و چادر که نشانه عفاف و پاکدامنی زن ایرانی است را از او بگیرند. این حیله و نیرنگ را در مورد بسیاری از کشورهای اسلامی به کار بردند. برای نمونه، "فرانتس فانون" در کتاب الجزایر و مسئله حجاب، یکی از اهداف اصلی اشغالگران الجزایر را حجاب معرفی میکند و چنین مینگارد: «نیروهای اشغالگر مأموریت داشتند اصالت ملت الجزایر را نابود سازند و در این راه حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر متمرکز کردند و آن را به منزله علامت و اصالت ملی زن الجزایری معرفی کردند. لذا اگر زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال خواهد آمد» (محمدینیا، 1390، صص26-24). با این تفاسیر، توجه به حجاب و ارزشهای پوشش اسلامی در اردوگاه جنگ نرم، لازم و ضروری است و در این مسیر باید بعد از شناخت آسیبها، راهکارهایی را برای مقابله با این پدیده ارائه کرد.
1-2. سؤالات پژوهش
مقاله حاضر در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که به چه دلیل جنگ نرم علیه حجاب صورت میگیرد و راهکارهای مقابله با آسیبهای پیشِ روی کدامند؟ قاعدتاً برای پاسخ به سؤال اصلی یادشده باید به پرسشهای فرعی زیر پاسخ دهیم که عبارتند از: حجاب چیست و جنگ نرم دارای چه بار مفهومیای است؟ فواید و آثار حجاب در سطح جامعه چیست و چه خصوصیاتی دارد که نظام سلطه مترصد تخریب و مقابله با آن است؟ راهکارهای صیانت از حجاب در وادی جنگ نرم کدامند؟
1-3. روش پژوهش
پژوهش حاضر با توجه به ماهیت پژوهشی آن، از نوع تحلیلی- تبیینی میباشد و اطلاعات موجود در پژوهش، از طریق روش اسنادی و کتابخانهای و با بهرهگیری از منابع معتبر گردآوری شده است.
1-4. سازماندهی پژوهش
در این پژوهش برای دستیابی به اهداف ترسیم شده، در بخش اول به بررسی جنگ نرم و حجاب به مثابه مفاهیم کلیدی پژوهش خواهیم پرداخت و در بخش بعدی به بررسی جنگ نرم علیه حجاب و بسترهای شکلگیری جنگ نرم علیه حجاب و آثار بیحجابی میپردازیم و در بخش پایانی نیز، ابزارهای جنگ نرم دشمن علیه حجاب بررسی شده، راهکارهای پیشنهادی ارائه میشود.
2. گفتار اول؛ مدخل مفهومی و عملیاتیسازی مفاهیم پژوهش
2-1. حجاب:
یکی از مباحث بنیادین در ارتباط با حضور در جامعه، مسئله حجاب است (احمدی و دیگران، 1389، ص9) و حجاب و پوشش بارزترین نشانههای فرهنگی و نماد ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیدههای فرهنگی قرار میگیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص میگردد، چنان که استیلای فرهنگی و سلطهپذیری نیز، در اولین مرحله، از تغییر در پوشش مردم چهره مینماید (قربی، 1389، ص225). کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمال آن به معنی پرده است (شعبانی فرامرزی، 1389، ص86). کلام خداوند متعال که میفرماید: «و مِن بَیننا و بَینک حجابٌ» (فصّلت/ آیه 5) نیز به این معنا است: یعنی میان ما و شما فاصلهای در نحله و دین وجود دارد. از گفتار لغویون میتوان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته میشود که مانع از دیدن شیء پوشانیده شده میگردد. این واژه در قرآن و روایات نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است (ایزدیفرد و کاویار، 1389، ص35). "جوهری و شرتونی" تعبیری واحد از حجاب دارند و آن دو مینویسند؛ «حجبه ححباً حجابا: ستر»: حجاب از نگاه آنان یعنی ستر و پرده. در تاج العروس و ترتیب مختار الصحاح نیز شاهد چنین تعبیری در معنای لغوی حجاب هستیم. در دانشنامه قرآن آمده است: معنای مصدری این واژه، پنهان کردن و منع از وارد شدن است و معنای اسمی آن، پرده است (احمدی و خلیلی، 1389، صص37 و 38). در قرآن کریم در داستان حضرت سلیمان(ع)، غروب خورشید را این طور توصیف میکند: «حتی تَوارَت بِلحِجابِ» (ص/آیه 32) یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پردۀ حاجز میان قلب و شکم را "حجاب" مینامند. استعمال کلمۀ حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح بهنسبت جدید است. در قدیم و بهخصوص در اصطلاح فقها کلمه "سَتر" که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقها چه در کتاب "الصلوة" و چه در کتاب "النکاح" که متعرض این مطلب شدهاند کلمه "سَتر" را به کار بردهاند نه کلمه حجاب را. شهید مطهری در اینجا معتقدند که، بهتر این بود کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار میبردیم، زیرا معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود (مطهری، 1388، صص73-71). برخی از مضامین مشترک درباره حجاب به شرح زیر است: السِّترما یُحتجبُ به: پوشش، آنچه که به وسیله آن پوشیده میشود. الحجب و الحجاب المنع من الوصول مانع؛ حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی و اشیای محسوس باشد یا از امور معنوی و نامحسوس. حجب اصل واحد و هوا المنع، یقال حجبته عن کذا ای صنعته: منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است. الحجاب الستر و حجاب الجوف ما یحجب بین الفوأد و سایره: حجاب یعنی پوشش و حجاب درون انسان، یعنی آنچه که بین قلب و سایر آن حائل میشود. ان الحجاب هو الحائل الحاجز المانع عن تلاقی شیئین او أثر هما سواء کانا مادیین او معنویین او مختلفین و سواء کان الحجاب مادیا و معنویا: حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چیز یا اثر آن دو است؛ چه هر دو چیز مادی باشند یا معنوی، یا یکی مادی باشند و دیگری معنوی و نیز بدون تفاوت از این که مانع و حجاب، شیء مادی باشد یا معنوی (پورمحمد و ایزدپناه، 1389، صص59-58). در یک جمعبندی از کلمه حجاب میتوان به برخی ملاحظات اشاره کرد:
v حجاب در لغت هم به معنی پوشیده است و هم به معنی پرده حاجب، ولی بیشترین کاربرد آن به معنی پرده است.
v واژه حجاب هفت بار در قرآن به کار رفته است اما به معنی پوشش و مصطلح امروزی حجاب نیست. استعمال کلمه حجاب در مورد زنان، اصطلاحی جدید است. در اصطلاح فقهی کلمه "سَتر" که معنی پوشش است به کار رفته است.
v در سوره نور و سوره احزاب بدون اینکه کلمه حجاب به کار رفته باشد حدود پوشش و آداب معاشرت و تماسهای زن و مرد ذکر شده است.
v حجاب مسلمانان از عرف و عادت ساکنان ایران یا روم نشئت نگرفته است و اسلام پس از دستور و چگونگی پوشش به ایران گسترش یافت و ارتباط مسلمانان با ایران و روم پس از نزول آیات پوشش بوده است.
اسلام رسم عادت یا حکم حجاب را که در جوامع بشری و ادیان الهی به صورت شدید یا ضعیف بوده است به حد اعتدال رساند و آن را جزء فرائض و ضروریات دین قرار داد تا هنجارهای اجتماعی و خانوادگی و افراط و تفریطها را اصلاح و تعدیل کند (قلیپور، 1389، ص 174).
پوشش و حجاب از احکام مشترک میان همه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که هر کدام جداگانه اهمیت و جایگاه آن را مورد تأکید قرار دادهاند؛ تنها تفاوت در حدود حجاب و گاه فلسفه آن میباشد. در آیین یهود، بر بهرهگیری از پوشش سراسری برای اندام و پوشش سر تأکید شده است؛ البته در مورد دختران مجرد، موی سر به شرط سادگی میتواند مشخص باشد. به عبارت دیگر در یهودیت، رعایت حجاب متلازم با تأهل است؛ حال آن که در آیین مسیحیت، تجرد مقدس شمرده میشود، بنابراین، رعایت پوشش کامل و پرهیز از آرایش و جلوهگری برای از بین بردن زمینه تحریک در جامعه، به صورتی شدیدتر دنبال شده است؛ چرا که رهبانیت و ترک لذایذ دنیوی از اصول این دین بوده و فلسفه پوشش هم به همین امر برمیگردد. در اسلام رعایت حجاب به منظور حفظ پاکی و قداست زن و اجتماع مورد توجه خاص قرار گرفته و حدود آن با توجه به آیات و روایات، پوشاندن همه بدن به جز وجه و کفین معرفی شده است. پیشینه حجاب و پوشش انسان به اندازه تاریخ آفرینش اوست. پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که او بر در خانه وجودش نصب کرده است و با آن اعلام میدارد که از کدام فرهنگ تبعیت میکند؛ همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز میکند؛ هر انسانی که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دلبسته است، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد (حدادعادل، 1386، ص40).
2-2. جنگ نرم؛ رویکردی تاریخی
جنگ نرم و جنگ فرهنگی در ادبیات سیاسی مدرن طی سالهای دهه 1990 به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. این امر انعکاس فروپاشی ساختار نظام دو قطبی و همچنین شکلگیری الگوهای جدیدی در ارتباط با منازعه است (امیری، 1390، ص24). امّا به نظر میرسد جنگ نرم فرهنگی و مفاهیم همسان از قبیل جنگ روانی، عملیات روانی و قدرت نرم قدمتی به اندازه حیات بشری دارند و ذکر دقیقتر تاریخچه و پیشینه این نوع جنگ ما را در شناخت هر چه بهتر ابعاد این پدیده یاری میرساند. به خوبی میتوان سیره عملی پیامبران الهی در برخورد با انسانها را که به منظور تغییر نگرش الحادی و هدایت به سوی یکتاپرستی انجام گرفته است را در حوزه جنگ نرم تقسیم کرد (اسماعیلی، 1389، ص6). کتاب "هنر جنگ" سن تزو از جمله نخستین متون منتشر شدهای است که در آن برای تخریب روحیه و اراده دشمنان و مغلوب ساختن آنها، از روشهایی استفاده شده است که امروزه آنها را در زمره روشهای جنگ نرم فرهنگی و تهدیدات نرم جای میدهند. اثر مشهور نیکولو ماکیاولی یعنی کتاب "شهریار" از جمله آثار قرن شانزدهم میلادی است که در جای جای آن از فنون و روشهای غلبه بر دیگران بدون استفاده از زور و تغییر نظرات و نگرشهای آنان با بهرهگیری از روشهای مجابسازی و جزء آن سخن به میان آمده است. "سارجنت" نویسنده کتاب مشهور "اعترافگیری و شستوشوی مغزی" در قرن نوزدهم و "فولر" استراتژیست اوایل قرن بیستم که برای اولینبار از مفهوم عملیات روانی سخن به میان آورد، "هانتر" که این مفهوم را گسترش داد و گروه "هاولند" که در دهه60 میلادی مطالعات گستردهای را پیرامون مجابسازی به سامان رساندند و "جرج اورول" با نوشتن کتاب مشهور 1984 که در آن به بررسی ابعاد پنهان کنترل مغز و ذهن انسانها همت گماشت همه در مفهومسازی جنگ نرم فرهنگی نقش داشتهاند گر چه هیچ کدام از مفهوم جنگ فرهنگی سخن به میان نیاوردهاند (نائینی، 1389، صص99-100). جنگ نرم، عرصهای توأم با فرصت و تهدید است که ضمن تبیین آسیبپذیریهای خودی، وجود امکانهای کافی برای اثرگذاری بر محیط باور، اندیشه، عمل و سازماندهی دشمن را نیز مورد تأیید قرار میدهد (عامری،1390، ص45)، و انعکاس کاربرد قدرت نرم در محیط تنازع است. در همین چارچوب، جوزف نای تأکید میکند که جنگ نرم ماهیت غیرمستقیم، پیچیده و نامحسوس دارد (نورمحمدی، 1390، ص133). به هر حال، جنگ نرم شامل همه اقداماتی میشود که برای بهرهبرداری از محصولها و سازمانهای اطلاعاتی و در عین حال بازداشتن دشمن از آن به عمل میآید (نای و اُوِنز، 1996). "فازیو" معتقد است که جنگ نرم شامل استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی میباشد که برای تأثیر نهادن بر حکومتها، گروهها و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرشها، ارزشها و رفتارهای آنان عمل میکند (فازیو، 2007).
3. گفتار دوم؛ جنگ نرم و حجاب
در جنگ نرم با بهرهگیری از روشهای اقناعی انتقال پیام و تأثیرگذاری بر افراد، به جای اشغال و تصرف نظامی سرزمین، این قلبها و اذهان آنهاست که تسخیر میشوند و سلطه مستقیم و بیرونی، از طریق افکار تحمیلی و مردمان سلطهپذیر جای خود را به سلطه نامحسوس میدهد(ساعد،1390، ص61). به عبارتی، هدف از اجرای جنگ نرم، تأثیرگذاری بر عواملی است که انگارهها و شخصیت افراد جامعه متکی به آنها بوده و تغییر آنها موجب دگرگونیهایی در رفتار راهبردی آن جامعه میگردد (عسگری، 1390، ص54). پس میتوان مدعی گشت که حذف باورمندی جامعه، سلب اراده و روحیه مقاومت و در مجموع استحاله فرهنگی- سیاسی مدنظر است و تلاش میشود ملتی دارای آرمان به ملتی بیآرمان تبدیل شود و آن هم به دست خود، الگوهای رفتاری خود را در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به چالش اندازد. بیتردید اگر فکر، اراده و قدرت روحی حریف تسخیر شود، کاربرد قدرت سخت و لشکرکشی ضرورتی نخواهد داشت (نائینی، 1390، ص72). یکی از شگردها و ترفندهای دشمن در سطح فرهنگی جنگ نرم، تخریب نمادها و رفتارهای فرهنگی- ارزشی مردم در سطح جامعه میباشد و نمود این امر در مقابله با حجاب نمایان میگردد. "فرانتس فانون" در کتاب "استعمار میرا" به اهمیت تخریب حجاب و نوع پوشش عمومی در پیروزی در جنگ استعمارگران اشاره میکند و نشان میدهد که فرانسه برای تصرف و استیلا بر الجزایر چگونه از حربه تخریب پوشش بومی و بیحجاب کردن جامعه اسلامی بهره میگیرد. وی معتقد است از آنجا که حجاب از صورتها و اصالت جامعه اسلامی است، با تخریب آن میتوان روحیه مقاومت، ارزشپروری، اصالت و روحیه ملی را از کشور مقابل سلب کرد(فانون، 1356، صص70-22). به همین دلیل است که "مستر همفر" در کتاب خاطرات خویش، چادر و حجاب را از نقاط قوت کشورهای اسلامی بر میشمارد و به سردمداران خویش توصیه میکند:
باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید... تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد (همفر، 1387، ص 107).
از آنجا که سرمایه عظیم جامعه اسلامی، تعهد و تقید نسبت به احکام و مقررات شرع مقدس در چارچوب اصول و مبادی دینی در جامعه و التزام به بایدها و نبایدهای دینی و رعایت ارزشها در روابط اجتماعی میباشد، راهبرد جریان سلطه، تضعیف اراده و تعهد دینی در جهت ترویج لااُبالیگری و بیقیدی و گسترش ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی است (سعیدی شاهرودی، 1389، ص97) و یکی از راههای دستیابی به این امر، مخدوشساختن چهره حجاب و ترویج بیقید و بندی به همراه تقلید از سبک پوشش غربی است.
به تعبیر دیگر، جهان غرب برای تحقق کامل سلطه سیاسی و اقتصادی خود به تحقیر فرهنگی کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگی خود پرداخته و ترویج بیحجابی و فساد زنان را به عنوان یکی از کارآمدترین راهها تجربه کرده است. نفوذ فرهنگ لیبرالیستی و سلطه جهانشمول جامعه سرمایهداری و گسترش فرایند جهانی شدن، بافت و ساختار سنتی جامعهای را به شدت متزلزل ساخته و در فضای برزخی میان سنت و مدرنیسم رها کرده است. ملموسترین نمود این آشفتگی فرهنگی را در تظاهر رفتاری جوانها میتوان دید. برخی از این دگرگونیهای فرهنگی که تحت تأثیر عناصر وارداتی رخ داده یا در حال رخ دادن است، عبارتند از؛ چیرگی فردگرایی و تقدم تمایلات فردی بر مصالح جمعی، میل به اباحیگری و تساهل، تکثرگرایی، لذتجویی، تنوعخواهی، مُدگرایی، تجربه حضور در محیطهای مختلط، افزایش تحریکات جنسی، احساس نیاز شدید به برقراری روابط جنسی تحت تأثیر افزایش تحریکات و التهابهای ناشی از رقیق شدن فاصلههای جنسیتی، فاصله افتادن میان بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی، محدود شدن امکان ازدواج در شرایط سنی مناسب، تحریک هیجانها با وجود محدودیت در مسیر ارضای درست آنها، نابسامانی فضای هنجاری به دلیل گسترش جریانهای فرهنگی و تجربه زیستن در فضاهای میان فرهنگی. ابتذال در پوشش و آرایش از جمله نمودهایی است که تحت تأثیر این زمینهها، شرایط و دیگر عوامل محیطی به ویژه در میان اقشاری که اثرپذیری بیشتری دارند، جلوهگر شده است (عباسزاده و دیگران، 1391، صص106-104). در یک جمعبندی میتوان اذعان داشت که جنگ نرم خواهان حکومت بر اذهان و قلوب است و این امر با استحاله ارزشی و فرهنگی ایجاد میشود و با توجه به اهمیت حجاب و پوشش در جوامع ارزشمدار و دینی، تخریب و مقابله با حجاب یکی از اهداف دشمنان است زیرا با تخریب نماد ملی کشورهای اسلامی، روحیه مقاومت و ایستادگی در برابر غرب از بین میرود و زمینه برای استثمار درونی و استعمار خارجی فراهم میشود.
4. بسترهای شکلگیری جنگ نرم علیه حجاب
سؤالی اساسی که در پیشِ روی قرار دارد این است که چرا معاندان نظام اسلامی حجاب را مورد هجمههای خویش قرار دادهاند؟ با نگاهی گذارا به آثار و فواید حجاب در جامعه میتوان به این مهم پی برد که فواید حجاب و پوشش در جامعه اسلامی به حدی است که دستاوردهای عظیمی را پیش روی بشریت قرار داده است و یکی از زمینههای مقاومت علیه هجوم خاموش دشمنان بهشمار میرود. با این رویکرد، دشمنان سعی نمودند تا با این مقوله به مقابله بپردازند. به هر روی، برخی از فواید و آثار حجاب که زمینهها و بسترهای شکلگیری جنگ نرم علیه حجاب عبارتند از:
4-1. امنیت و آرامش روانی
امنیت مقولهای گسترده است و هر جا تعلق خاطر و حریمی در کار باشد، موضوع امنیت به مسئله جدی تبدیل میشود. فریضه حجاب در اسلام بر این نکته دلالت دارد که ناموس جزئی از حریم شخصی است و همواره باید دغدغه حفظ و حراست آن را داشته باشیم (مهدویزادگان، 1386، ص37). بنابراین، نخستین شرط زندگی سالم اجتماعی، استقرار نظم و امنیت در جامعه است. جامعهای که بدون امنیت باشد، از آسایش و آرامش برخوردار نخواهد بود و نشاط و تلاش از آن رخت برمیبندد. زن و مرد با عنصر حجاب اسلامی، باعث گسترش روزافزون امنیت اجتماعی و ایجاد زمینهای برای رشد معنوی مردان میگردند، همچنان که خداوند سبحان، خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «به مردان مؤمن بگو تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان، بهتر است» (نور/30). همانطور که حجاب، امنیت روانی فرد و جامعه را به ارمغان میآورد، بیحجابی آثار بسیار بدی بر جامعه میگذارد. از آثار سوء بیحجابی و تأثیر آن در زوال امنیت اجتماعی میتوان به فقدان تعادل فکری، روانی و اجتماعی افراد جامعه، احساس بیمسئولیتی در نسل جوان، از بین بردن انگیزههای ازدواج مشروع در جوانان و تقویت احساس بیارزشی و پوچی انسانها اشاره کرد که به علت عدم توجه به ارزشهای والای زن، تمدن غربی از آن رنج میبرد (حسینی و کارگر، 1386، صص107 و 108). در یک نگاه، حجاب و پوشش در جامعه اسلامی، امنیت و آرامش را به همراه خواهد داشت و داشتن آرامش و امنیت، زمینههای رشد و تعالی را فراهم میسازد و به همین دلیل، دشمنان مترصد تخریب چهره حجاب هستند تا با زمینههای بیحجابی و بدحجابی، زمینههای سستی، کاهلی و بیتفاوتی را در جامعه اسلامی ایجاد نمایند و از این غفلت در راستای استثمار آنها بهره گیرند.
4-2. تقویت بنیان خانواده به مثابه نهادی مؤثر در جوامع اسلامی
زندگی خانوادگی که بخش کوچکی از زندگی اجتماعی است و ریشه و اساس جامعههای بزرگ را تشکیل میدهد، هر چقدر پیوندهای روحی و اخلاقی میان اعضای خانواده محکمتر باشد به همان نسبت سعادت و خوشبختی در آن محیط و جامعه بیشتر خواهد بود (موسوی لاری، 1385، ص94). بنابراین، نهاد خانواده یکی از مهمترین ارکان نظامهای اسلامی بهشمار میرود و تزلزل در کارکردهای آن برای جامعه، آثار مخربی به همراه دارد بهگونهای که فرایند تربیت نیروهای متخصص و متعهد برای نقشآفرینی در جامعه مختل میشود و در عین حال، زمینههای فساد و فحشا در جامعه فراهم میگردد به گونهای که افراد جامعه و بهخصوص نسل جوان، از مسیر خویش خارج میشوند و مسائل حاشیهای و منحرف، آنها را از حرکت به سوی تعالی و شکوفایی نظام بازمیدارد و افراد به جای اینکه اسباب پیشرفت و توسعه نظام را فراهم کنند، سربار جامعه میشوند و مقدار زیادی از زمان و سرمایههای نظام باید معطوف به آنها گردد تا زمینه مدیریت آنها فراهم شود. با وجود این، حجاب از عوامل اصلی تحکیم خانواده است و از آنجا که تحکیم خانواده، بنیان مرصوص نظامهای ارزشی است، دشمنان در فرایند جنگ نرم خواهان تخریب این نهاد مقدس و ارزشی هستند.
4-3. جامعهپذیری قوی و همگن
اساس جامعهپذیری بر این واقعیت استوار است که انسان به صورت کانونی از استعدادها و سرمایههای وجودی بالقوه به دنیای اجتماعی پا میگذارد و از راه تعامل مستمر با محیط و درونریزی مجموعهای از باورها، نگرشها، ارزشها، خواستهها، آرمانها، هدفها، رسوم، قواعد و هنجارها از طریق کارگزاران ویژه همچون خانواده، گروههای دوستی، محیطهای آموزشی، وسایل ارتباط جمعی، محیط کاری، مطبوعات، کانونهای مذهبی و مانند آن، بهتدریج به انسان بالفعلی تبدیل میشود. این فرایند تعطیلناپذیر بوده و از نخستین مراحل زندگی آغاز میشود و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. جامعهپذیری دو فرایند مکمل، یعنی انتقال میراث فرهنگی- اجتماعی و رشد و تکامل شخصیت فردی را دربر میگیرد. جامعهشناسان بسیاری انحرافات اجتماعی را به کاستیها و ضعف این فرایند مهم شخصیتساز مستند میسازند. بیتردید بدحجابی و بیحجابی نیز در نارساییهای این فرایند و القاهای محیط خانواده، دوستان، محیطهای آموزشی، رسانه جمعی و محیط عمومی ریشه دارد (عباسزاده و دیگران، 1391، صص96 و 97). به عبارتی دیگر، حجاب و پوشش میتواند زمینههای جامعهپذیری قوی و همگن را در جامعه تقویت کند و از این طریق، ارزشها برای نسل بعدی درونی گردد اما بیحجابی زمینههای درونیسازی ناقص ارزشها را در جامعه به همراه دارد و نسل جدید نمیتواند به درستی ارزشها را درک کند. مهاجمان جنگ نرم سعی دارند با حمله به حجاب و رواج بیحجابی و بدحجابی، زمینههای جامعهپذیری حجاب را توسط نسلهای آتی با مشکل مواجه سازند زیرا این امر، زمینه تساهل در ارزشها و آماده شدن آنها برای تغییرات دیگر را فراهم خواهد کرد.
4-4. مقابله با تهاجم فرهنگی غرب
بیحجابی و گسترش برهنگی در کشورهای اسلامی، یکی از ابزارهای مهم بیگانگان در سیطره و تسلط بر آن کشورها شده است. استعمارگران برای استثمار ذخایر عظیم انسانی و اقتصادی کشورهای اسلامی، نخست باید آنها را از درون تهی میکردند، برای همین باید هویت دینی از آنها گرفته میشد و حجاب از نشانههای ارزشمند و قدرتمند آن به شمار میرفت (حسینی و کارگر، 1389، ص111). زن پوشیده و با حجاب، به نوعی محرومیت را به استعمارگران تحمیل میکند. غرب که خود در آتش فساد و تباهی میسوزد و میرود تا به انهدام کامل برسد، سعی جدی در به تباهی کشاندن بشر دارد تا همانند غریقی دیگران را با خود همراه سازد و به اهداف شوم استعماری خود نیز دست یابد (اکبری، 1389، ص93). تهاجم غربی و جنگ نرم دشمن زمانی میتواند مؤثر باشد که زمینههای استحاله و دگرگونی ارزشی فراهم شود و حجاب در بین مسلمین، از نشانههای اصلی تأثیرپذیری یا تأثیرناپذیری از روند جنگ فرهنگی دشمنان است اگر غرب و دشمنان نظام اسلامی نتوانند اولین سنگر فرد مسلمان، یعنی پوشش و حجاب وی را مورد تخریب قرار دهند، دیگر دستیابی به دستاوردهای دیگر امکانپذیر نخواهد بود زیرا پایبندی به پوشش و حجاب در ظاهر، روحیه مقاومت را در برابر دشمنان تقویت و راه را برای دشمنان سخت میسازد.
4-5. داشتن جامعهای متعالی بر مبنای توحید
داشتن جامعهای متعالی و کشوری که دارای معیارها و شاخصههای پیشرفت میباشد از جمله برخورداری از اخلاق والای الهی، اقتدار فرهنگی، عدم فقر و عقبماندگی، امنیت، رفاه، علم و دانش، عزت، استقلال اقتصادی، احساس آرامش و آسایش و غیره، از جمله آرزوهای انسانها به شمار میرود که در قرآن بدان به عنوان حیات طیبه نام برده شده است. برای تحقق و رسیدن به این حیات طیبه، احترام و پاسداری از ارزشها به خصوص ارزش زن و حجاب از مؤلفههای اساسی و مهم آن بهشمار میرود(حسینی و کارگر، 1389، ص114). کارگزاران جنگ نرم سعی دارند تا با شیوههای فرهنگی خویش، جوامع توحیدی و ارزشی را منحرف نمایند و با ایجاد تزلزل رفتاری و عقیدتی در جامعه هدف، فرصتها و زمینههای نفوذ خود را افزایش دهند؛ زیرا در یک جامعه گسسته و دارای ارزشهای فروپاشیده شده، به راحتی میتوان اهداف ترسیم شده را تصاحب نمود و در نقطه مقابل، جامعه متعالی با یاری جستن از خداوند، در مقابل تخریبهای فیزیکی و شبهات فرهنگی، استحاله عقیدتی و غیره مقابله میکند و در این مسیر، از مال و جان خویش دریغ نمیکند.
4-6. حضور و مشارکت در عرصههای فرهنگی
از مسئولیتهایی که زنان میتوانند در انقلاب جهانی امام زمان(ع) بر عهده گیرند، حضور در عرصههای فرهنگی جامعه جهانی است. زنان در حکومت اسلامی، در گسترش فرهنگ اسلامی، تبیین خطوط اصلی دین، آموزش معارف الهی، جایگزین ساختن معیارها و اصول انقلاب مهدوی و افشای خطوط و جریانات انحرافی میتوانند کارآمد باشند و در این زمینه نقشهای بنیادین بر عهده گیرند و از اصل جهاد و جنگ که بگذریم، میتوانند در مسائل اجتماعی و فرهنگی و تربیتی کارساز باشند (محجوب، 1389، صص111 و 112). نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که زنان در امور فرهنگی با رعایت حجاب و عفاف و پوشش اسلامی حضور مییابند و این امر دامنه تأثیر و نفوذ فعالیتهای آنها را افزایش میدهد و بر عمق تحولات انجام شده میافزاید و این روند، بر سایر اعضای جامعه در روند رعایت حجاب و پوشش صحیح تأثیر میگذارد زیرا رعایت عفاف و پوشش در عملکرد آنها نمایان گشته است و همین امر سبب الگوگیری سایر اعضای جامعه میشود و در صورت تأسی از آنها، میزان تعهدات جامعه به ارزشها افزایش مییابد و این امر، کارهای فرهنگی دشمنان را خنثی میسازد و زنان با رعایت حجاب خویش، هر حضوری که در اجتماع داشته باشند، حتی بدون هیچ فعالیتی، کاری فرهنگی صورت دادهاند و به مثابه سفیران فرهنگی نظام سیاسی عمل نمودهاند و میزان تأثیر جنگ نرم در حوزه فرهنگی را کاستهاند.
4-7. کاهش مفاسد اجتماعی
پوشیدگی و حجاب همواره خاکریز بزرگی در برابر موج وسوسهها و کجرویها بوده است. پوشیدگی نقشی مؤثر در کاهش مفاسد اجتماعی دارد زیرا بسیاری از مفاسد اجتماعی به شهوات جنسی مربوط میشود که با پوشیدگی و حجاب، زمینه آنها از بین میرود (اکبری، 1389، ص94). یکی از اهداف جنگ نرم در بُعد فرهنگی- اجتماعی، دامن زدن بر مفاسد اجتماعی و ترویج بیقید و بندی جنسی، لااُبالیگری و افزایش شهوات افسارگسیخته است زیرا گسترش مفسده در سطح جامعه، سلامت اخلاقی حاکم بر جامعه را نابود میکند و مردم را از مسیر اصلی حرکت که رسیدن به حیات طیبه است، بازمیدارد و حکومتگران به جای فکر کردن به مسائل مهم کشوری، باید به حل معضلات اجتماعی و فرهنگی بیندیشند. با این رویکرد، دشمنان راه ترویج مفاسد در جامعه را در تخریب حجاب و رواج بیحجابی میدانند و برای این امر از ابزارهای نوین ارتباطی و رسانهای همچون ماهوارهها، تبلیغات تلویزیونی، فیلمهای هالیودی و سایر لوازم فرهنگی بهره میگیرند.
4-8. حفظ شخصیت و کرامت زن
حفظ کرامت و شخصیت زن از اهمیت بالایی در دین مبین اسلام برخوردار است و اسلام این امر مهم و حیاتی را در پوشش و حجاب زنان قرار داده است. اسلام با دوراندیشی عمیق خود نسبت به جایگاه و مقام زن، نگرش دنیای امروز به زن را که او را یک کالای مصرفی و وسیله جنسی برای تبلیغ کالاهای مختلف و عاملی برای جذب مشتری و غیره میداند نمیپذیرد و به همین دلیل است که حفظ هویت واقعی زن را در گرو حجاب و پوشش اسلامی میداند (حسینی و کارگر، 1389، ص110). "آنتونی گیدنز" معتقد است در جوامع مدرن و جوامعی که مدرنیته بدانها راه یافته، در فرایند هویتیابی، دشواریها و آشفتگیهایی به وجود میآید. رواج فردگرایی، مادیگرایی و لذتجویی در این گونه جوامع، جریاناتی بیمارگونه را گسترش میدهد که یکی از مظاهر آن، رواج خودشیفتگی و بروز شخصیتهای خودشیفته است(رفعتجاه، 1386، ص171). در جنگ نرم، سعی میشود تا کرامت و شخصیت زن را از او بگیرند و زن در یک هویت کاذب قرار گیرد و تبدیل به کالای مصرفی شود. در این میان، حجاب و پوشش به زن یک شخصیت مستقل و هویت واقعی میدهد و از کالاشدگی و شیءشدگی او جلوگیری میکند و اجازه نمیدهد زن به وسیله دستیابی به اهداف تبدیل شود و این امر، دشمنان را وادار میسازد چادر را به مثابه ابزاری برای حفظ شخصیت و کرامت زن مورد هجوم قرار دهند.
5. ابزارهای جنگ نرم علیه حجاب
معاندان فرهنگهای ارزشی، از شگردهای متنوعی برای تخریب سنن و رسوم ملتها بهره میگیرند و در راستای تخریب حجاب، از ابزار و شیوههای متنوعی بهره میگیرند که برخی از آنها عبارتند از؛
5-1. وسایل ارتباط جمعی
یکی از عواملی که نقشی مؤثر در آشناسازی فرد با حجاب دارد، وسایل ارتباط جمعی است که با بخش کثیری از مردم سروکار داشته و وظیفه اطلاعرسانی به آنها را بر عهده دارد. از میان این وسایل، تلویزیون از سایرین مؤثرتر و با اهمیتتر تلقی میگردد. "جرج کامستاک" معتقد است که تلویزیون، عقاید، ارزشها و انتظارات افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. ارزشهای مردم از طریق تلویزیون همگن میشوند. تلویزیون اثر شبیهکنندهای داشته و در ایجاد هنجارها و جامعهپذیر کردن مردم و انتقال و انتشار ارزشها مؤثر است. این وسایل، با تهیه و تدارک برنامههای دینی و مذهبی و انتشار این مفاهیم در جامعه، موجب رواج یافتن این ارزشها در جامعه میشوند. برنامههای تلویزیونی با دادن نقشهای متفاوت به زنان و دختران در سریالها و برنامههای متفاوت و مطرح کردن چهرهها و هنرپیشگان جدید به مردم به خصوص نسل جوان، هنرپیشگان را به عنوان الگوها و مدلهای رفتاری برای جوانان و مردم معرفی میکنند (عباسزاده و دیگران، 1391، صص101 و 102). کارگزاران جنگ نرم از این قابلیت رسانهها بهره میگیرند و با بهرهگیری از شیوههای تبلیغاتی و تأثیرگذار در برنامههای تلویزیونی بینالمللی سبکهای پوشش و نوع حجاب را تبلیغ میکنند و با استفاده از جاذبههای جنسی در برنامههای تولید شده خود، بر مخاطبان تأثیر میگذارند و با تکرار زیاد آن برنامهها، زمینههای استحاله در پوشش و تقلید مخاطبان را فراهم میکنند. ماهوارهها، فضای مجازی، تلویزیونهای بینالمللی، فیلمهای تبلیغاتی و سریالهای هدفمند ماهوارهای از ابزارهای دستیابی به این اهداف هستند و با توجه به هجمه گسترده و زیاد این رسانههای ارتباط جمعی در مقابل وسایل ارتباط جمعی ملی و کشور هدف، شبکههای ارتباطی در سطح ملی، قدرت تأثیرگذاری و درونی کردن ارزشها (در اینجا درونی کردن ارزش پوشش و حجاب مدنظر است) را از دست میدهند و مقهور شبکههای گسترده ارتباط جمعی بینالمللی که از آنها میتوان به کارتلهای رسانهای یاد نمود، میشوند.
5-2. مُدسازی
مد به عنوان پدیدهای اجتماعی مختص به جامعه و فرهنگی خاص نیست و پیدایش و افول مُد، پنج مرحله شامل آفرینش، معرفی، تبلیغ، تولید انبوه و تقاضای مُد جدید را طی میکند. بهرهبرداری نظام سرمایهداری از رواج مُد، منجر به تغییرات فرهنگی- اجتماعی در کشورهای مخاطب میشود. علل گرایش زنان به مُد از رویکردهای مختلفی قابل تبیین است. در دیدگاه روانشناسی نیاز انسانها به خودنمایی و زیبایی زمینه مُدگرایی را فراهم میسازد. بر مبنای دیدگاه جامعهشناختی، مقولاتی چون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی و رهبران مُد، بدون آگاهی در تبیین گرایش به مُد مطرح میشوند. بیتردید پدیده مُد با طبقه اقتصادی- اجتماعی افراد، نقش رسانههای جمعی، فرایند جهانیسازی و نظام سرمایهداری مرتبط است. برجستگی مُد در هویتبخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالشهای هویتی در ابعاد مختلف مواجه میسازد که نیازمند سیاستگذاریهای فرهنگی است (رفعتجاه، 1386، ص135). نظام سرمایهداری غرب با ترویج مُدگرایی توسط امپراتوری رسانهای خویش، جوامع اسلامی را مجذوب الگوهای خویش مینماید و با بهرهگیری از فنون رسانهای، شیوه پوشش و نوع آرایش، رفتارهای فردی و اجتماعی و آداب معاشرت مدنظر خویش را به جامعه هدف القا میکند، زیرا آنها به این نکتة ظریف پی بردهاند که مُد و مُدگراییِ افراطی، آفت پوشش و حجاب اسلامی است و از این طریق میتوان جامعه اسلامی را با تغییرات ارزشی مواجه ساخت.
5-3. محصولات فرهنگی و هنری
این محصولات به دلیل جذابیت و سرگرم کننده بودن، مخاطبان زیادی دارند. استعمارگران نیز با سوء استفاده از این شرایط، بیشترین سرمایهگذاری را در جنگ نرم فرهنگی در این زمینه انجام دادهاند. کتاب، فیلم و آثار هنری ابزاری هستند که در خدمت مهاجمان فرهنگی قرار دارند. داستانهای غیراخلاقی، فیلمهای مبتذل و آثار هنری که ترویجدهنده برهنگی، روابط خارج از قوانین الهی میان پسر و دختر، روابط جنسی خارج از حدود الهی و فساد لجامگسیخته هستند، از این نمونهها بهشمار میروند(ابراهیمی و محمدی، 1391، ص56). دشمن با توجه به تجارب خود در کشورهای اسلامی به این مهم پی برده است که حجابستیزی و مقابله با آن، از راههای سختافزاری و اجبار فیزیکی امکان ندارد و به همین دلیل، به کارهای فرهنگی روی آورده است و در این مسیر از جذابیتهای هنری و فرهنگی برای پیشبرد اهداف خویش بهره میبرد. به عبارتی دیگر، محصولات فرهنگی و هنری از پتانسیلهای مطلوبی برای تغییردر نوع پوشش برخوردار هستند و نظام سلطه در این وادی، سرمایهگذاریهای زیادی صورت داده است. برای نمونه، آنان با تولید عروسکهایی با پوشش مورد نظر غرب، کارتونهای تلویزیونی با شخصیتهای دارای پوشش نامناسب بر روی اذهان قشر کم سن و سال جامعه تأثیر منفی میگذارند و زمینههای تأثیرپذیری آنها را در سنین بالاتر افزایش میدهند.
5-4. جنگ ادراکی و تصویرسازی مجازی
جنگ ادراکی عبارت است از سوء استفاده از رسانههای جمعی به منظور تأثیرگذاری بر عقاید و رفتار مردم. حوزه عمل جنگ ادراکی، گستردهتر از عملیات روانی است. عملیات روانی قصد دارد تا بر انگیزة جامعة هدف در پیگیری مقاصدش تأثیر بگذارد، اما هدف جنگ ادراکی این است که ارزشها، ادراکات و هدفهای ملی را دستکاری کند. دروغ و فریب از عناصر اصلی فرایند جنگ ادراکی است. در حقیقت، هدف جنگ ادراکی این است که یک طرف، دیگری و دیگران را به باور کردن چیزی متقاعد کند که خود میخواهد، حال حقیقت هر چه میخواهد باشد. از جلوههای بارز جنگ ادراکی، تصویرسازی است. به این معنا که بازیگران تلاش میکنند با بهرهگیری از رسانهها و فناوریهای نوین، از رقیبان خود تصویری مجازی تولید کنند و این تصاویر، چهرهای ساختگی از واقعیتها را ترسیم میکند. به این ترتیب، واقعیتهایی مجازی شکل میگیرند که از یک سو با آنچه در جهان خارج میگذرد، منطبق نیستند و از سوی دیگر، بهرهای از واقعیت را دارا هستند و افکار عمومی و تصمیمسازان نیز بر اساس آن، تحلیل و حتی اقدام میکنند. به عبارتی در فضای جنگ نرم، به جای دستکاری واقعیتها به تولید واقعیت پرداخته میشود (عسگری، 1390، ص59). اجرای پروژه حجابستیزی از جمله نمودهای عینی این تصویرسازی به شمار میرود و دشمنان سعی دارند تا پوشش آزاد را به یک واقعیت تبدیل کنند و در مسیر جنگ ادراکی، خواهان تصرف اذهان شهروندان برای تسهیل در فرایند تخریب حجاب و پوشش هستند.
6. آثار منفی بدحجابی در پرتو جنگ نرم
جنگ نرم در بستر حجاب، در صورت موفقیت با آثار منفی زیادی همراه خواهد بود و جوامع اسلامی از این امر آسیبهای زیادی خواهند دید که به قرار زیر است:
6-1. اختلالات روانی: یکی از پیامدهای سوء و ناگوار بدحجابی و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانی در فرد است. پوشش ناقص زن در جامعه، فشارهای جبرانناپذیری بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد میسازد چرا که او در این حالت، خود را در معرض پاسخگویی به تهاجم نظرها و افکار مختلف میبیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز میماند، در این صورت یا به سوی بیتفاوتی و بیقیدی کشیده میشود یا به اعمال نامناسب دست میزند که در هر دو صورت، خود و اطرافیانش را از نظر روانی، عقلانی و فرهنگی در معرض سقوط قرار میدهد.
6-2. اُفت تحصیلی و آموزشی: یکی دیگر از پیامدهای سوء بدحجابی و یکی از نمونههای بارز رکود فعالیتها، اُفت تحصیلی و آموزشی در میان دانشآموزان و دانشجویان دختر و پسر است. بدحجابی مشغولیت فکری دختران محصل را بیشتر میکند و آنان را به سوی شناخت مدلهای گوناگون آرایش موی سر و تقلید از مُدهای متنوع سوق میدهد. آنان وقت زیادی از فرصتهای مطالعه را مصروف آرایش و آراستگیهای خود میکنند و مقدار زیادی از وقت آنها نیز به سخن گفتن درباره اینگونه امور و طریقه دسترسی به لوازم آرایشی میگذرد و به جای پرداختن به مباحث درسی، به نوع آرایش مو و غیره میپردازند. از سوی دیگر، پسران دانشجو که دوران بحران جنسی را سپری میکنند ممکن است مطالعه را رها کنند و به امور فرعی بپردازند(عباسی و دیگران،1391، ص109).
6-3. فروپاشی خانواده: از عوامل مهم انسجام و پایداری خانواده که اولین و بهترین نهاد اجتماعی است، رعایت حجاب است. اسلام به استواری بنیان خانواده توجهای عمیق دارد و با وضعِ دستوراتی همواره سعی بر این داشته که بر این استحکام بیفزاید(احمدی و خلیلی، 1389، ص46). در این میان، یکی از آثار زیانبار جلوهگری زنان و بیحجابی، تزلزل بنیان خانوادههاست. کشاندن مسائل جنسی از محیط خانواده به جامعه یک ظلم فاحش و جبرانناپذیر اجتماعی است که خانوادهها را متزلزل میسازد و البته این غیر از تزلزلی است که در عفت زن به وجود میآید و زمینه گناهان دیگر و از هم پاشیدگی بنیان خانواده او میشود(اکبری، 1389، ص144).
6-4. تزلزل در فعالیتهای اقتصادی: اگر زن در محیط کار پوشیده و با حجاب باشد نظرها را کمتر به سوی خود جلب میکند و چنین چشمپوشی که در اثر حجاب کامل به وجود میآید حواس و فکر مردان نامحرم را در هنگام فعالیت، بیشتر متوجه وظیفهشان مینماید و در نتیجه، پاکدامنی، و حجاب زنان در سازمانهای دولتی و شخصی باعث دقت و سرعت در کار میگردد و این سرعت، موجب تولید بیشتر و حل مشکلات جامعه و دقت نیز سبب بالا رفتن کیفیت میشود و این دو اصل، به رشد کمی و کیفی کمک شایانی میکند. از آن سو، اگر زن بدحجاب بر سر کار آید، چشمها بیشتر متوجه او میشود و کسانی که ایمانشان ضعیف است به آلودگی درمیافتند و از سرعت و دقت کار کاسته میشود و در نتیجه تولید کاهش مییابد و کیفیت نیز پایین میآید (محمدینیا، 1389، صص22 و 23). به عبارت دیگر، بیحجابی زمینههای کاهلی را نسبت به کار افزایش میدهد و کارکنان به حاشیه مشغول میشوند و فکر آنها به امور غیرکاری معطوف میگردد و به نوعی، فکر و ذهن خیلی از افراد جامعه، نه تنها در محیطهای تولیدی-تجاری، بلکه در سایر بخشهای جامعه نیز منحرف میشود و زمینه اندیشیدن به امور اقتصادی و کاری کاهش مییابد و به این وسیله، نوآوری، تولید و جهشهای اقتصادی با مشکل مواجه میگردد.
6-5. رواج فرهنگ مصرفگرایی: از جمله ترفندهای استعمار برای گرم کردن بازار تجارتش، تولید و عرضه اجناس به شکلهای مختلف در بازار است تا به این طریق مشتری بیشتری جلب و منافع زیادی بهدست آورد. بسیاری از مردم و بهخصوص بعضی از بانوان به محض دیدن جنس جدید در بازار تمایل به خرید آن پیدا میکنند، گرچه نمونه قدیمی از همین کالا را داشته باشند. با این که متنوع بودن اشیاء موضوعی است که هر انسانی دوست دارد و این از فطرت و سرشت او سرچشمه میگیرد لیکن افراد سودجو و سلطهگر از این خصلت بشر سوء استفاده کرده، با گسترش فرهنگ مصرفی و مُدسازی در بین مردم دنیا و بهخصوص بعضی از بانوان میخواهند سود کلانی را به دست آورند. یکی از آثار والا و ارزشمند حجاب و چادر، از بین بردن فرهنگ مصرفی که ارمغان غرب است، میباشد و باعث راکد و بیرونق شدن بازارهای رنگین آنها میشود. طبق همین اصل، استکبار تلاش میکند با حیلههای مختلف و غیرمستقیم به حجاب ضربه وارد کند، زیرا آنان میخواهند این سنگر نرم ولی مستحکم را بشکنند تا چرخ کارخانجات مُدسازی، ریسندگی و لباسهای رنگینِ زنان، لوازم زینتآلات، لوازم آرایش و تولیدات آنها را به چرخش درآورند(محمدینیا، 1389، صص27 و 28). از این روی، دستاورد بیحجابی و بدحجابی که ناشی از جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمنان است، افزایش فرهنگ مصرفگرایی است و این امر، بر اقتصاد، فرهنگ و ارزشهای جامعه آثار مخرب و منفی نیز دارد.
6-6. سقوط ارزش زن: بدحجابی مقدمه بیبندوباری و زمینهساز لذتهای شهوانی نامشروع است اگر دختری از حجاب بیبهره باشد، هرگونه توجهی به او جنبه شهوانی دارد و در نتیجه، ارزشهای راستین او فراموش میشود، به همین جهت تا زمانی که جاذبه ظاهری دارد مورد توجه است و هنگامی که این جاذبه از بین میرود، احساس غربت، پوچی و پشیمانی میکند.
6-7. بیعلاقگی به ازدواج و افزایش بیبندوباری: در جامعهای که بیبندوباری در پوشش و به تبع آن بیبندوباری جنسی رواج دارد، بسیاری از لذتهای جنسی که عامل گرایش به ازدواج است، به راحتی در دسترس افراد قرار میگیرد و این امر از میزان علاقه و گرایش به ازدواج در افراد میکاهد. بعضی از لذتهای جسمی، سمعی، بصری و احیاناً لمسی که باید در نهانخانه زناشویی با انتظار و زحمت به دست آید، بیحجابی و بدحجابی آن را آسان، رایگان و همهجایی میسازد و از اهمیت ازدواج و شوق زناشویی میکاهد(عباسی و دیگران، 1391، ص110). زمانی هم که ارزش ازدواج کاسته شود، بیبندوباری و فساد در جامعه افزایش مییابد و همین امر، مطلوب نظام سلطه است زیرا از این غفلت برای دستیابی به اهداف خود بهره میگیرد.
7. راهکارهایی برای مقابله با بیحجابی و بدحجابی
راهکارهای مقابله با بیحجابی و بدحجابی ناشی از جنگ نرم و تهاجمات خاموش دشمنان عبارتند از:
1. تلاش در راستای تقویت روحیه ایمان و تقوا در سطح جامعه؛
2. سیاستگذاری در راستای معرفی بهتر حجاب و پوشش اسلامی؛
3. آموزش پوشش اسلامی در مدارس و نهادهای آموزش؛
4. آموزش والدین نسبت به امر درونیسازی ارزش حجاب و عفاف در کودکان؛
5. برگزاری همایشها و سمینارهایی در راستای تقویت امر حجاب؛
6. تولید برنامههای تلویزیونی و آموزشی در زمینه حریم عفاف و حجاب؛
7. تشویق فعالان عرصه فرهنگی و بهخصوص افرادی که در زمینه حجاب به فعالیت مشغول هستند؛
8. تهیه و توزیع پویانماییها و برنامههای کارتونی مرتبط با حجاب برای کودکان و خردسالان؛
9. مدیریت و پاسخ به شبهات مرتبط با حجاب در فضای مجازی و رسانههای بینالمللی؛
10. آسیبشناسی ریشههای بیحجابی و تلاش برای رفع کردن آنها؛
11. برگزاری کارگاههای آموزشی حجاب و عفاف برای کودکانی که به سن تکلیف رسیدهاند؛
12. تلاش در راستای معرفی حجاب برتر با توجه به توصیههای معصومین(ع)؛
13. برگزاری همایشهای دانشآموزی و دانشجوییِ حجاب و شرکت دادن آنها در برنامههای فرهنگی مرتبط با عفاف، حجاب و حیاء؛
14. افزایش نشستها و کرسیهای آزاداندیشی با موضوع حجاب؛
15. تسهیل در امر ازدواج و برآوردن نیازهای اولیه جوانان؛
16. افزایش فرصتهای شغلی، زیرا از فکر کردن به امور حاشیهای جلوگیری میکند؛
17. مقابله با تولید برنامههای تلویزیونی که فرهنگ غربی و پوشش غیراسلامی را ترویج میکنند؛
18. گسترش فعالیتهای هنری مرتبط با حجاب؛
19. تشویق و معرفی نمودن مسئولان فرهنگی و خانوادههای نمونه در زمینه حجابپروری؛
20. تبلیغات فرهنگی مناسب در زمینه پوشش بر اساس آموزههای دینی؛
21. معرفی نمودن و بازتاب سیره معصومین(ع) در زمینه پوشش و حجاب و تأکید بر عملیاتی شدن این الگوهای ارزشی در زمینه حجاب؛
22. جذب و استخدام نیروهای انسانی متعهد، متخصص و آشنا با احکام اسلامی برای برنامهریزی در زمینههای حجاب و عفاف؛
23. ارائه الگوی مطلوب پوشش توسط رسانهها و پرهیز از دنبالهروی پوششهای وارداتی؛
24. مدیریت و بازرسی از کارگاهها و فروشگاههای مُد و لباس؛
25. راهاندازی کارگاههای تولید لباسهای بومی- ارزشی و حمایت از آنها در مقابل تولیدکنندگان پوشاک غربی و وارداتی؛
26. افزایش دادن روحیه اعتماد بهنفس و خودباوری در جوانان جامعه؛
27. رعایت عفاف و حجاب در اماکن عمومی و دولتی؛
28. آموزش امر به معروف و نهی از منکر به جوانان و بسترسازی برای ارشاد صحیح در زمینه حجاب؛
29. تشریح و تبلیغ سیره عملی حضرت زهرا(س) در زمینه حجاب به مثابه اسوه و نمونه کامل یک زن محجبه و عفیف در جامعه؛
30. مهندسی فرهنگی و اجتماعی در زمینه پوشش؛
31. برخورد صحیح و منطبق با ارزشهای اسلامی در عرصه مقابله با بیحجابی و بدحجابی؛
32. راهاندازی مجلات و محصولات نوشتاری مرتبط با حجاب و تلاش در راستای معرفی و ارائه راهکارهای مطلوب و صحیح در راستای بسترسازی برای ایجاد حجاب صحیح در جامعه؛
33. برگزاری نشستهای آسیبشناسانه در زمینه علل بیحجابی در دورههای ادواری مشخص شده و اعلام خروجی نشستها برای سیاستگذاری به سازمانهای مربوطه؛
34. ایجاد طرحهای حجاب و عفاف در ایام مختلفی از سال (مثل تابستان) و قرار دادن دانشآموزان در شرایط مناسب ارزشی و ترغیب آنها به رعایت پوشش کامل؛
35. آشنا نمودن و معرفی اشخاصی که مسلمان و محجبه شدند به اقشار جوان برای تأثیرگذاری؛
36. افزایش اردوهای زیارتی برای تقویت ایمان و گسترش روحیه حجابپذیری در شرایطی که افراد اماکن مذهبی دارای حجاب خوبی هستند؛
37. مقابله با ورود کالاهای آرایشی و بهداشتی غیرضروری؛
38. مقابله با ورود لباسهای غربی و مخالف با ارزشهای اسلامی؛
نتیجهگیری
جنگ نرم به یکی از تهدیدات عصر حاضر تبدیل گشته است و با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در عصر جهانی شدن، میتواند ابعادی متنوع و پیچیده به خود بگیرد. در این جنگ، اهداف و ارزشهای بنیادین نظامهای سیاسی مورد هجوم قرار میگیرد و سعی میشود درجه مقاومت و روحیه ایستادگی ملت آماج کاهش یابد. در این مسیر از شگردهای فرهنگی متنوعی بهره گرفته میشود. یکی از شگردهای نوین نظام سلطه در جنگ نرم، تخریب و استحاله فرهنگ پوشش و عفاف است. حجاب و پوشش بارزترین نشانههای فرهنگی است که تحت تأثیر سایر پدیدههای فرهنگی قرار میگیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص میشود، چنان که استیلای فرهنگی و سلطهپذیری نیز، در نخستین مرحله، تغییر و دگرگونی در پوشش را به همراه دارد. به تعبیر دیگر، جهان غرب برای تحقق کامل سلطه سیاسی و اقتصادی خود به تحقیر فرهنگی کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگی خود پرداخته و ترویج بیحجابی و فساد زنان را به عنوان یکی از کارآمدترین راهها تجربه کرده است. حال این سؤال پیش میآید که چرا جنگ نرم علیه حجاب صورت میگیرد؟ قاعدتاً ارزش و فواید اجتماعی و فرهنگی حجاب بر این زمینه اثر گذاشته است. حجاب و پوشش آثار و فوایدی دارد که دشمنان را وادار به تخریب آن کرده است. بنابراین از علتهای اساسی شکلگیری جنگ نرم علیه حجاب و پوشش اسلامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: حفظ کرامت و شخصیت زن در جامعه، کاهش دادن مفاسد اجتماعی، مشارکت و فعالیت در عرصههای فرهنگی، داشتن جامعهای متعالی بر مبنای توحید، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، جامعهپذیری قوی و همگِن، تقویت بنیان خانواده، امنیت و آرامش روانی. نظام سلطه برای اینکه بتواند با فواید حجاب به مقابله بپردازد از ابزارهای نرم و فرهنگی خویش بهره میگیرد که از آن جمله میتوان به محصولات فرهنگی و هنری، رسانههای ارتباط جمعی عمومی، مُدسازی، جنگ ادراکی و تصویرسازی اشاره کرد. به هر حال میتوان به برخی از راهکارهای موجود برای مقابله با بیحجابی و بدحجابی ناشی از جنگ نرم به این شرح اشاره کرد: تلاش در راستای تقویت روحیه ایمان و تقوا در سطح جامعه، سیاستگذاری در راستای معرفی بهتر حجاب و پوشش اسلامی، آموزش پوشش اسلامی در مدارس و نهادهای آموزش، تولید برنامههای تلویزیونی و آموزشی در زمینه حریم عفاف و حجاب، مدیریت و پاسخ به شبهات مرتبط با حجاب در فضای مجازی و رسانههای بینالمللی، تلاش در راستای معرفی حجاب برتر با توجه به توصیههای معصومین(ع)، افزایش نشستها و کرسیهای آزاداندیشی با موضوع حجاب، تسهیل در امر ازدواج و برآوردن نیازهای اولیه جوانان، گسترش فعالیتهای هنری مرتبط با حجاب، تشویق و معرفی نمودن مسئولان فرهنگی و خانوادههای نمونه در زمینه حجابپروری، تبلیغات فرهنگی مناسب در زمینه پوشش بر اساس آموزههای دینی و غیره.
هم سپر میشد برایم هم زره هم ذوالفقار
باوجود فاطمه شمشیر میخواهم چکار؟
......................
شهادت مادر خوبی ها حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها تسلیت باد
تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد
آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد
زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر
نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی
گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت
گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل
از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر
بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر
مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت
هیچ گناهی بالاتر از مقابله و بستن راه بر امام حسین علیه السلام نبوده و نیست.
در عجبم از مقامت ای گلِ یاسِ خاندانِ نبوت ، که رعایت ادب نسبت به جنابتان؛
به شرف توبه نایل و راهی بهشت می کند ، اویی که در یک قدمی سقوط به جهنم ایستاده بود را .
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
" اللهم صل علی فاطمه و ابیه و بعلها و بنیها و سر الموستودع فیها به عدد ما احاط به علمک "
به نیت چهارده معصوم (س) و جمیع اموات و درگذشتگان، دهانتان را به ذکر صلواتی خوشبو کنید
ایام فاطمیه تسلیت باد و التماس دعا