شجاعت در قرآن:
واژۀ شجاعت در قرآن ذکر نشده است اما مضمون برخی از آیات به روشنی دلالت بر این کمال نفسانی دارد.
یکی از ویژگیهای پیامبران بزرگ الهی شجاعت بینظیر آنها بوده است و برای انجام رسالت خویش، همواره از آن بهره میجستند، یکی از ایشان حضرت ابراهیم (ع) است که یک تنه در برابر انبوه معاندین و بت پرستان ایستاد و به دنبال تحقیر بتها با صراحت به مشرکان فرمود:
«وَ تَاللهِ لَأَ کیدَنَّ اَصْنَامَکُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلّوا مُدْبِرینَ »
«و به خدا سوگند، در غیاب شما نقشهای برای نابودی بتهایتان میکشم»
اما آنها هرگز فکر نمیکردند انسانی به خود اجازه دهد و این چنین با مقدسات یک قوم و ملت که حکومت صد در صد پشتیبان آن است، بازی کند، ولی سرانجام در یک روز خلوت طرح خود را عملی کرد، این فقط گوشهای از شجاعت این پیامبر آسمانی است.[1]
«الّذینَ اُسْتَجابو اْللهِ والرَّسولِ مِنْ بَعْدِ ما اَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ اَحْسَنوا مِنْهمْ واُتََّقَوْا اَجْرٌ عظیمٌ. الّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قد جَمَعواْ لَکُمْ فَاُخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ فَزادَهُمْ ایماناً وَقالواْ حَسْبُنَااللهُ ونِعْمَ الْوکیلُ»[2]
«آنها که دعوت خدا و پیامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخمهای میدان احد التیام نیافته بود، به سوی میدان حمراء الاسد حرکت نمودند) برای کسانی از آنها، که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنان گفتند: مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند، از آنها بترسید. اما این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست »
این آیات مربوط به غزوۀ حمراء الاسد میباشد سخن از توکل و شجاعت
یاران پیامبر (ص) است، در پایان جنگ اُحد به دنبال شکست سپاه اسلام لشکر فاتح
ابوسفیان راه مکه را پیش گرفته بود ناگهان پشیمان شدند و تصمیم گرفتند دوباره به
مسلمانان حمله کرده و بقیۀ ایشان را نابود سازند، این خبر به پیامبر (ص) رسید و
فوراً لشکر احد را برای شرکت در جنگ دیگری آماده کرد، همۀ مجروحان نیز آمادۀ نبرد
شدند و گفتند خدا ما را کافی است به خاطر همین شجاعت لشکر ابوسفیان از تصمیم خویش
منصرف شدند و به مکه بازگشتند.