اجتماعی - فرهنگی

احمد موحد ( هرجا دنیایست ، دلم آنجاست )

اجتماعی - فرهنگی

احمد موحد ( هرجا دنیایست ، دلم آنجاست )

نگرشی بر جنگ نرم علیه حجاب؛ بسترها، ابزار و راهکارها


چکیده

جنگ نرم و کارگزاران آن مترصد تأثیرگذاری بر ارزش‌ها و آداب و سنن بومی کشورهای هدف هستند و در این مسیر از هر ابزار و روشی برای تخریب و استحاله ارزش‌های بنیادین جوامع ارزشی و غیرهمسو بهره می‌گیرند. یکی از مشخصات و ارزش‌های مهم در جوامع ارزش‌مدار و دینی، فرهنگ و ارزش "حجاب و پوشش" اسلامی است که بر افزایش روحیه مقاومت و مجاهدت در برابر دشمنان تأثیر زیادی دارد. به همین دلیل، کارگزاران جنگ نرم تلاش دارند که حجاب و پوشش اسلامی را مورد هدف خود قرار دهند و با استحاله فرهنگ پوشش، به اهداف خویش دست یابند، زیرا مبارزه و جنگ‌های گذشتة نظام سلطه با کشورهای مسلمان نشان داده است که فرهنگ این کشورها سدی محکم در برابر خواسته‌های آنها به‌شمار می‌رود؛ از این رو، یکی از مهم‌ترین سمبل‌ها و نماد بومی و اسلامی کشورهای اسلامی، یعنی حجاب مورد هجوم آنها قرار گرفته است. بر این اساس، سؤال اصلی این مقاله عبارت است از این که به چه دلیل جنگ نرم علیه حجاب صورت می‌گیرد و راهکارهای مقابله با آسیب‌های پیش روی آن کدامند؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که از علت‌های اساسی شکل‌گیری جنگ نرم علیه حجاب و پوشش اسلامی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛ حفظ کرامت زن، کاهش مفاسد اجتماعی، مشارکت در عرصه‌های فرهنگی، داشتن جامعه‌ای متعالی، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، جامعه‌پذیری همگن، تقویت بنیان خانواده، امنیت و آرامش روانی. کارگزاران جنگ نرم در این مسیر از ابزارهای متنوعی همچون محصولات فرهنگی و هنری، رسانه‌های ارتباط جمعی عمومی، مُدسازی، جنگ ادراکی و تصویرسازی بهره گرفته‌اند. در صورت موفقیت جنگ نرم و نظام سلطه در راستای تخریب حجاب، آثار منفی بسیاری همچون سقوط شخصیت زن، افزایش بی‌بندوباری، اختلالات روانی، اُفت تحصیلی و آموزشی، تزلزل در فعالیت‌های اقتصادی، مصرف‌گرایی فرهنگی و غیره به ثمر خواهد نشست که برای نظام اسلامی، آسیبی جدی خواهد بود.

واژگان کلیدی: جنگ نرم، حجاب، بدحجابی، ابزارها، پوشش اسلامی، مصرف‌گرایی فرهنگی، خانواده.

 

1.       طرح مسئله

در حالی که جنگ‌های سنتی بیشتر ماهیت متقارن داشتند، امروزه بازیگران، روش‌ها و ابزار جنگ‌ها تا حد زیادی تغییر کرده است. شیوه‌های جدید جنگ در هزاره سوم میلادی، که توسط بازیگران غیردولتی و به‌گونه‌ای بسیار متفاوت پیش می‌آید، از چارچوب تجزیه و تحلیل‌های موسوم به نو واقع‌گرایی خارج هستند (پوراحمدی و رضایی، 1391، ص175) و باید نگرشی جامع به آنها داشت زیرا که ابعاد و پیچیدگی این جنگ‌های نوین و نرم‌افزارانه، بسیار بزرگ‌تر و مخرب‌تر از جنگ‌های عریان و نظامی می‌باشد (آقاداداشی، 1389، ص8). به عبارتی دیگر، جنگ‌های نوین و نرم‌افزارانه به گفتمان حاکم بر سپهر سیاست تبدیل شده است (طهماسبی،1390، ص1) و تجلی عرصه‌ای جدید از تقابل غرب با جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران است. در این نبرد، غرب و به‌ویژه امریکا با راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی به ظاهر مردمی و غیردولتی، با به کارگیری منابع قدرت نرم، با تهییج و تحریک افراد عادی و ترغیب برخی از مراجع فکری، با پیام‌های به ظاهر جذاب اما فریبنده، حقایق فرهنگ اسلامی و باورهای الهی را انکار می‌کند و در تلاش است تا ارزش‌های مادی و دنیوی خود را که بر ماتریالیسم متکی است، به مثابه ارزش‌هایی جهانی چنان در جهان حاکم کند که همگان این فرهنگ را به عنوان فرهنگ معتبر و عام بپذیرند و میراث فرهنگی و دینی و داشته‌های بومی را به خاطر آن کنار بگذارند (جزایری،1390، ص8). به همین دلیل، در حالت کلی می‌توان گفت که گروه‌های هدف در جنگ نرم؛ رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. البته در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف خود، گروه‌ها و اشخاص تأثیرگذار را مورد هدف قرار می‌دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند (محمدی، 1389، صص12 و 13). در این میان، با توجه به اینکه مبادی اعتقادی مهم‌ترین نقش هویتی و محافظتی را به‌ویژه در حوزه کشورهای اسلامی ایفا می‌کنند، تلاش برای آسیب رساندن به حریف از طریق هجوم به این باورها، از ارزش راهبردی بالایی برخوردار است (افتخاری، 1390، ص18). در این مسیر، فرماندهان و کارگزاران جنگ نرم، برای تغییر باورها و ارزش‌های جامعه هدف، سعی می‌کنند از راه دگرگون کردن شیوه زندگی افراد، وارد شوند. تغییر در نوع پوشش و لباس، آرایش، مُدها و مدل‌های مختلف، زمینه تغییر در باورها و ارزش‌های افراد را فراهم می‌کند (شریفی، 1389، ص146). بنابراین می‌توان مدعی گشت که حجاب و پوشش یکی از آماج‌های جنگ نرم به‌شمار می‌روند و نظام‌های غربی برای استحاله و دگردیسی سامان‌های سیاسی اسلامی، تخریب نمادها و شعائر اسلامی را مورد توجه قرار داده‌اند و از آنجا که حجاب و پوشش اسلامی یکی از اساسی‌ترین نمادهای کشورهای اسلامی محسوب می‌شود، معاندان مترصد تخریب و استحاله این ارزش اسلامی- انسانی هستند. به علت اهمیت این بحث، نوشتار حاضر درصدد است به بررسی جنگ نرم علیه حجاب بپردازد و در این مسیر راهکارهایی را برای برون‌رفت از این تهدیدات ارائه دهد.

 

1-1.      اهمیت پژوهش

جنگ نرم از سوی دشمن با سلاح تبلیغی و روانی و به دور از مداخله یا اقدامات فیزیکی مستقیم یا غیرمستقیم انجام می‌شود و محدوده عملکرد آن به جای مرزهای آشکار، مرزهای پنهان و متن جامعه حق‌طلب و ارزش‌های آن است (جوشقانی، 1389، ص11) و در عرصه فرهنگ با اهدافی گوناگون از جمله تغییر و منحرف کردن فرهنگ ملی، قومی و قبیله‌ای مردم و ترویج فرهنگ مهاجم به اجرا درمی‌آید (ابراهیمی و محمدی، 1391، ص54). در این میان، مسئله حجاب از اهداف مهم جنگ نرم و تهاجم فرهنگی غرب است که آنها را از دست‌یابی به مطامع فرهنگی و اقتصادی خود ممنوع می‌سازد؛

«اگر قلعه مستحکم حجاب زن مسلمان فتح شود راه بردگی جامعه اسلامی هموار می‌گردد. زنان پوشیده هرگز خود را پایگاه استعمار نمی‌کنند بلکه به عنوان نیروهای مسلح فرهنگی، سدی مستحکم در برابر آنان پدید می‌آورند به‌گونه‌ای که می‌توان گفت پوشش دینی، پادزهر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم غرب است» (اکبری، 1389، ص93).

بنابراین، تبلیغات استعماری علیه حجاب یکی از اهداف ترسیم شده در فنون استحاله ارزشی توسط غرب به‌شمار می‌رود(رشیدی، 1385، صص40 و 41) و چیزهایی مانند مُد، لباس، پوشش و سبک زندگی که با افکار دشمنان بیشتر سازگاری دارد همه از مظاهر هجوم فرهنگی دشمن است (مصباح یزدی، 1387، ص90). این رویکرد را در نوشته‌های یک تحلیل‌گر انگلیسی می‌توان این چنین مشاهده کرد: «در مسئله بی‌حجابی زنان، باید کوشش فوق‌العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی‌حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند. باید به استناد شواهد تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی‌عباس متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می‌دیدند، زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوش به دوش مردان فعالیت داشتند. پس از آن که حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفة مأموران ما آن است که جوانان را تشویق به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان، که کاملاً بدون حجاب ظاهر می‌شوند، نمایند تا زنان مسلمان از آنها تقلید کنند» (آشنانی، 1387، ص238 و اصغری ولوجایی، 1389، ص26). بر همین اساس غربی‌ها با شگردهای مختلف می‌خواهند حجاب و چادر که نشانه عفاف و پاکدامنی زن ایرانی است را از او بگیرند. این حیله و نیرنگ را در مورد بسیاری از کشورهای اسلامی به کار بردند. برای نمونه، "فرانتس فانون" در کتاب الجزایر و مسئله حجاب، یکی از اهداف اصلی اشغالگران الجزایر را حجاب معرفی می‌کند و چنین می‌نگارد: «نیروهای اشغالگر مأموریت داشتند اصالت ملت الجزایر را نابود سازند و در این راه حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر متمرکز کردند و آن را به منزله علامت و اصالت ملی زن الجزایری معرفی کردند. لذا اگر زن‌ها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال خواهد آمد» (محمدی‌نیا، 1390، صص26-24). با این تفاسیر، توجه به حجاب و ارزش‌های پوشش اسلامی در اردوگاه جنگ نرم، لازم و ضروری است و در این مسیر باید بعد از شناخت آسیب‌ها، راهکارهایی را برای مقابله با این پدیده ارائه کرد.

1-2.          سؤالات پژوهش

مقاله حاضر در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که به چه دلیل جنگ نرم علیه حجاب صورت می‌گیرد و راهکارهای مقابله با آسیب‌های پیشِ روی کدامند؟ قاعدتاً برای پاسخ به سؤال اصلی یادشده باید به پرسش‌های فرعی زیر پاسخ دهیم که عبارتند از: حجاب چیست و جنگ نرم دارای چه بار مفهومی‌ای است؟ فواید و آثار حجاب در سطح جامعه چیست و چه خصوصیاتی دارد که نظام سلطه مترصد تخریب و مقابله با آن است؟ راهکارهای صیانت از حجاب در وادی جنگ نرم کدامند؟

1-3.         روش پژوهش

پژوهش حاضر با توجه به ماهیت پژوهشی آن، از نوع تحلیلی- تبیینی می‌باشد و اطلاعات موجود در پژوهش، از طریق روش اسنادی و کتابخانه‌ای و با بهره‌گیری از منابع معتبر گردآوری شده است.

1-4.         سازماندهی پژوهش

در این پژوهش برای دستیابی به اهداف ترسیم شده، در بخش اول به بررسی جنگ نرم و حجاب به مثابه مفاهیم کلیدی پژوهش خواهیم پرداخت و در بخش بعدی به بررسی جنگ نرم علیه حجاب و  بسترهای شکل‌گیری جنگ نرم علیه حجاب و آثار بی‌حجابی می‌پردازیم و در بخش پایانی نیز، ابزارهای جنگ نرم دشمن علیه حجاب بررسی شده، راهکارهای پیشنهادی ارائه می‌شود.

2.      گفتار اول؛ مدخل مفهومی و عملیاتی‌سازی مفاهیم پژوهش

2-1. حجاب:

یکی از مباحث بنیادین در ارتباط با حضور در جامعه، مسئله حجاب است (احمدی و دیگران، 1389، ص9) و حجاب و پوشش بارزترین نشانه‌های فرهنگی و نماد ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیده‌های فرهنگی قرار می‌گیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص می‌گردد، چنان که استیلای فرهنگی و سلطه‌پذیری نیز، در اولین مرحله، از تغییر در پوشش مردم چهره می‌نماید (قربی، 1389، ص225). کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمال آن به معنی پرده است (شعبانی فرامرزی، 1389، ص86). کلام خداوند متعال که می‌فرماید: «و مِن بَیننا و بَینک حجابٌ» (فصّلت/ آیه 5) نیز به این معنا است: یعنی میان ما و شما فاصله‌ای در نحله و دین وجود دارد. از گفتار لغویون می‌توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می‌شود که مانع از دیدن شیء پوشانیده شده می‌گردد. این واژه در قرآن و روایات نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است (ایزدی‌فرد و کاویار، 1389، ص35). "جوهری و شرتونی" تعبیری  واحد از حجاب دارند و آن دو می‌نویسند؛ «حجبه ححباً حجابا: ستر»: حجاب از نگاه آنان یعنی ستر و پرده. در تاج العروس و ترتیب مختار الصحاح نیز شاهد چنین تعبیری در معنای لغوی حجاب هستیم. در دانش‌نامه قرآن آمده است: معنای مصدری این واژه، پنهان کردن و منع از وارد شدن است و معنای اسمی آن، پرده است (احمدی و خلیلی، 1389، صص37 و 38). در قرآن کریم در داستان حضرت سلیمان(ع)، غروب خورشید را این طور توصیف می‌کند: «حتی تَوارَت بِلحِجابِ» (ص/آیه 32) یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پردۀ حاجز میان قلب و شکم را "حجاب" می‌نامند. استعمال کلمۀ حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح به‌نسبت جدید است. در قدیم و به‌خصوص در اصطلاح فقها کلمه "سَتر" که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقها چه در کتاب "الصلوة" و چه در کتاب "النکاح" که متعرض این مطلب شده‌اند کلمه "سَتر" را به کار برده‌اند نه کلمه حجاب را. شهید مطهری در اینجا معتقدند که، بهتر این بود کلمه عوض نمی‌شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می‌بردیم، زیرا معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می‌شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود (مطهری، 1388، صص73-71). برخی از مضامین مشترک درباره حجاب به شرح زیر است: السِّترما یُحتجبُ به: پوشش، آنچه که به وسیله آن پوشیده می‌شود. الحجب و الحجاب المنع من الوصول مانع؛ حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی و اشیای محسوس باشد یا از امور معنوی و نامحسوس. حجب اصل واحد و هوا المنع، یقال حجبته عن کذا ای صنعته: منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است. الحجاب الستر و حجاب الجوف ما یحجب بین الفوأد و سایره: حجاب یعنی پوشش و حجاب درون انسان، یعنی آنچه که بین قلب و سایر آن حائل می‌شود. ان الحجاب هو الحائل الحاجز المانع عن تلاقی شیئین او أثر هما سواء کانا مادیین او معنویین او مختلفین و سواء کان الحجاب مادیا و معنویا: حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چیز یا اثر آن دو است؛ چه هر دو چیز مادی باشند یا معنوی، یا یکی مادی باشند و دیگری معنوی و نیز بدون تفاوت از این که مانع و حجاب، شیء مادی باشد یا معنوی (پورمحمد و ایزدپناه، 1389، صص59-58). در یک جمع‌بندی از کلمه حجاب می‌توان به برخی ملاحظات اشاره کرد:

v        حجاب در لغت هم به معنی پوشیده است و هم به معنی پرده حاجب، ولی بیشترین کاربرد آن به معنی پرده است.

v    واژه حجاب هفت بار در قرآن به کار رفته است اما به معنی پوشش و مصطلح امروزی حجاب نیست. استعمال کلمه حجاب در مورد زنان، اصطلاحی جدید است. در اصطلاح فقهی کلمه "سَتر"  که معنی پوشش است به کار رفته است.

v    در سوره نور و سوره احزاب بدون اینکه کلمه حجاب به کار رفته باشد حدود پوشش و آداب معاشرت و تماس‌های زن و مرد ذکر شده است.

v    حجاب مسلمانان از عرف و عادت ساکنان ایران یا روم نشئت نگرفته است و اسلام پس از دستور و چگونگی پوشش به ایران گسترش یافت و ارتباط مسلمانان با ایران و روم پس از نزول آیات پوشش بوده است.

اسلام رسم عادت یا حکم حجاب را که در جوامع بشری و ادیان الهی به صورت شدید یا ضعیف بوده است به حد اعتدال رساند و آن را جزء فرائض و ضروریات دین قرار داد تا هنجارهای اجتماعی و خانوادگی و افراط و تفریط‌ها را اصلاح و تعدیل کند (قلی‌پور، 1389، ص 174).

پوشش و حجاب از احکام مشترک میان همه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که هر کدام جداگانه اهمیت و جایگاه آن را مورد تأکید قرار داده‌اند؛ تنها تفاوت در حدود حجاب و گاه فلسفه آن می‌باشد. در آیین یهود، بر بهره‌گیری از پوشش سراسری برای اندام و پوشش سر تأکید شده است؛ البته در مورد دختران مجرد، موی سر به شرط سادگی می‌تواند مشخص باشد. به عبارت دیگر در یهودیت، رعایت حجاب متلازم با تأهل است؛ حال آن که در آیین مسیحیت، تجرد مقدس شمرده می‌شود، بنابراین، رعایت پوشش کامل و پرهیز از آرایش و جلوه‌گری برای از بین بردن زمینه تحریک در جامعه، به صورتی شدیدتر دنبال شده است؛ چرا که رهبانیت و ترک لذایذ دنیوی از اصول این دین بوده و فلسفه پوشش هم به همین امر برمی‌گردد. در اسلام رعایت حجاب به منظور حفظ پاکی و قداست زن و اجتماع مورد توجه خاص قرار گرفته و حدود آن با توجه به آیات و روایات، پوشاندن همه بدن به جز وجه و کفین معرفی شده است. پیشینه حجاب و پوشش انسان به اندازه تاریخ آفرینش اوست. پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که او بر در خانه وجودش نصب کرده است و با آن اعلام میدارد که از کدام فرهنگ تبعیت میکند؛ همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز میکند؛ هر انسانی که به یک سلسله ارزشها و بینشها معتقد و دلبسته است، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد (حدادعادل، 1386، ص40).

2-2. جنگ نرم؛ رویکردی تاریخی

جنگ نرم و جنگ فرهنگی در ادبیات سیاسی مدرن طی سال‌های دهه 1990 به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. این امر انعکاس فروپاشی ساختار نظام دو قطبی و همچنین شکل‌گیری الگوهای جدیدی در ارتباط با منازعه است (امیری، 1390، ص24). امّا به نظر می‌رسد جنگ نرم فرهنگی و مفاهیم هم‌سان از قبیل جنگ روانی، عملیات روانی و قدرت نرم قدمتی به اندازه حیات بشری دارند و ذکر دقیق‌تر تاریخچه و پیشینه این نوع جنگ ما را در شناخت هر چه بهتر ابعاد این پدیده یاری می‌رساند. به خوبی می‌توان سیره عملی پیامبران الهی در برخورد با انسان‌ها را که به منظور تغییر نگرش الحادی و هدایت به سوی یکتاپرستی انجام گرفته است را در حوزه جنگ نرم تقسیم کرد (اسماعیلی، 1389، ص6). کتاب "هنر جنگ" سن تزو از جمله نخستین متون منتشر شده‌ای است که در آن برای تخریب روحیه و اراده دشمنان و مغلوب ساختن آنها، از روش‌هایی استفاده شده است که امروزه آنها را در زمره روش‌های جنگ نرم فرهنگی و تهدیدات نرم جای می‌دهند. اثر مشهور نیکولو ماکیاولی یعنی کتاب "شهریار" از جمله آثار قرن شانزدهم میلادی است که در جای جای آن از فنون و روش‌های غلبه بر دیگران بدون استفاده از زور و تغییر نظرات و نگرش‌های آنان با بهره‌گیری از روش‌های مجاب‌سازی و جزء آن سخن به میان آمده است. "سارجنت" نویسنده کتاب مشهور "اعتراف‌گیری و شست‌وشوی مغزی" در قرن نوزدهم و "فولر" استراتژیست اوایل قرن بیستم که برای اولین‌بار از مفهوم عملیات روانی سخن به میان آورد، "هانتر" که این مفهوم را گسترش داد و گروه "هاولند" که در دهه60 میلادی مطالعات گسترده‌ای را پیرامون مجاب‌سازی به سامان رساندند و "جرج اورول" با نوشتن کتاب مشهور 1984 که در آن به بررسی ابعاد پنهان کنترل مغز و ذهن انسان‌ها همت گماشت همه در مفهوم‌سازی جنگ نرم فرهنگی نقش داشته‌اند گر چه هیچ کدام از مفهوم جنگ فرهنگی سخن به میان نیاورده‌اند (نائینی، 1389، صص99-100). جنگ نرم، عرصه‌ای توأم با فرصت و تهدید است که ضمن تبیین آسیب‌پذیری‌های خودی، وجود امکان‌های کافی برای اثرگذاری بر محیط باور، اندیشه، عمل و سازماندهی دشمن را نیز مورد تأیید قرار می‌دهد (عامری،1390، ص45)، و انعکاس کاربرد قدرت نرم در محیط تنازع است. در همین چارچوب، جوزف نای تأکید می‌کند که جنگ نرم ماهیت غیرمستقیم، پیچیده و نامحسوس دارد (نورمحمدی، 1390، ص133). به هر حال، جنگ نرم شامل همه اقداماتی می‌شود که برای بهره‌برداری از محصول‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی و در عین حال بازداشتن دشمن از آن به عمل می‌آید (نای و اُوِنز، 1996). "فازیو" معتقد است که جنگ نرم شامل استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه‌هایی می‌باشد که برای تأثیر نهادن بر حکومت‌ها، گروه‌ها  و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهای آنان عمل می‌کند (فازیو، 2007).

3.     گفتار دوم؛ جنگ نرم و حجاب

در جنگ نرم با بهره‌گیری از روش‌های اقناعی انتقال پیام و تأثیرگذاری بر افراد، به جای اشغال و تصرف نظامی سرزمین، این قلب‌ها و اذهان آنهاست که تسخیر می‌شوند و سلطه مستقیم و بیرونی، از طریق افکار تحمیلی و مردمان سلطه‌پذیر جای خود را به سلطه نامحسوس می‌دهد(ساعد،1390، ص61). به عبارتی، هدف از اجرای جنگ نرم، تأثیرگذاری بر عواملی است که انگاره‌ها و شخصیت افراد جامعه متکی به آنها بوده و تغییر آنها موجب دگرگونی‌هایی در رفتار راهبردی آن جامعه می‌گردد (عسگری، 1390، ص54). پس می‌توان مدعی گشت که حذف باورمندی جامعه، سلب اراده و روحیه مقاومت و در مجموع استحاله فرهنگی- سیاسی مدنظر است و تلاش می‌شود ملتی دارای آرمان به ملتی بی‌آرمان تبدیل شود و آن هم به دست خود، الگوهای رفتاری خود را در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به چالش اندازد. بی‌تردید اگر فکر، اراده و قدرت روحی حریف تسخیر شود، کاربرد قدرت سخت و لشکرکشی ضرورتی نخواهد داشت (نائینی، 1390، ص72). یکی از شگردها و ترفندهای دشمن در سطح فرهنگی جنگ نرم، تخریب نمادها و رفتارهای فرهنگی- ارزشی مردم در سطح جامعه می‌باشد و نمود این امر در مقابله با حجاب نمایان می‌گردد. "فرانتس فانون" در کتاب "استعمار میرا" به اهمیت تخریب حجاب و نوع پوشش عمومی در پیروزی در جنگ استعمارگران اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که فرانسه برای تصرف و استیلا بر الجزایر چگونه از حربه تخریب پوشش بومی و بی‌حجاب کردن جامعه اسلامی بهره می‌گیرد. وی معتقد است از آنجا که حجاب از صورت‌ها و اصالت جامعه اسلامی است، با تخریب آن می‌توان روحیه مقاومت، ارزش‌پروری، اصالت و روحیه ملی را از کشور مقابل سلب کرد(فانون، 1356، صص70-22). به همین دلیل است که "مستر همفر" در کتاب خاطرات خویش، چادر و حجاب را از نقاط قوت کشورهای اسلامی بر می‌شمارد و به سردمداران خویش توصیه می‌کند:

باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید... تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد (همفر، 1387، ص 107).

از آنجا که سرمایه عظیم جامعه اسلامی، تعهد و تقید نسبت به احکام و مقررات شرع مقدس در چارچوب اصول و مبادی دینی در جامعه و التزام به بایدها و نبایدهای دینی و رعایت ارزش‌ها در روابط اجتماعی می‌باشد، راهبرد جریان سلطه، تضعیف اراده و تعهد دینی در جهت ترویج لااُبالی‌گری و بی‌قیدی و گسترش ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی است (سعیدی شاهرودی، 1389، ص97) و یکی از راه‌های دست‌یابی به این امر، مخدوش‌ساختن چهره حجاب و ترویج بی‌قید و بندی به همراه تقلید از سبک پوشش غربی است.


به تعبیر دیگر، جهان غرب برای تحقق کامل سلطه سیاسی و اقتصادی خود به تحقیر فرهنگی کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگی خود پرداخته و ترویج بی‌حجابی و فساد زنان را به عنوان یکی از کارآمدترین راه‌ها تجربه کرده است. نفوذ فرهنگ لیبرالیستی و سلطه جهان‌شمول جامعه سرمایه‌داری و گسترش فرایند جهانی شدن، بافت و ساختار سنتی جامعه‌ای را به شدت متزلزل ساخته و در فضای برزخی میان سنت و مدرنیسم رها کرده است. ملموس‌ترین نمود این آشفتگی فرهنگی را در تظاهر رفتاری جوان‌ها می‌توان دید. برخی از این دگرگونی‌های فرهنگی که تحت تأثیر عناصر وارداتی رخ داده یا در حال رخ دادن است، عبارتند از؛ چیرگی فردگرایی و تقدم تمایلات فردی بر مصالح جمعی، میل به اباحی‌گری و تساهل، تکثرگرایی، لذت‌جویی، تنوع‌خواهی، مُدگرایی، تجربه حضور در محیط‌های مختلط، افزایش تحریکات جنسی، احساس نیاز شدید به برقراری روابط جنسی تحت تأثیر افزایش تحریکات و التهاب‌های ناشی از رقیق شدن فاصله‌های جنسیتی، فاصله افتادن میان بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی، محدود شدن امکان ازدواج در شرایط سنی مناسب، تحریک هیجان‌ها با وجود محدودیت در مسیر ارضای درست آنها، نابسامانی فضای هنجاری به دلیل گسترش جریان‌های فرهنگی و تجربه زیستن در فضاهای میان فرهنگی. ابتذال در پوشش و آرایش از جمله نمودهایی است که تحت تأثیر این زمینه‌ها، شرایط و دیگر عوامل محیطی به ویژه در میان اقشاری که اثرپذیری بیشتری دارند، جلوه‌گر شده است (عباس‌زاده و دیگران، 1391، صص106-104). در یک جمع‌بندی می‌توان اذعان داشت که جنگ نرم خواهان حکومت بر اذهان و قلوب است و این امر با استحاله ارزشی و فرهنگی ایجاد می‌شود و با توجه به اهمیت حجاب و پوشش در جوامع ارزش‌مدار و دینی، تخریب و مقابله با حجاب یکی از اهداف دشمنان است زیرا با تخریب نماد ملی کشورهای اسلامی، روحیه مقاومت و ایستادگی در برابر غرب از بین می‌رود و زمینه برای استثمار درونی و استعمار خارجی فراهم می‌شود.

 

4.     بسترهای شکل‌گیری جنگ نرم علیه حجاب

سؤالی اساسی که در پیشِ روی قرار دارد این است که چرا معاندان نظام اسلامی حجاب را مورد هجمه‌های خویش قرار داده‌اند؟ با نگاهی گذارا به آثار و فواید حجاب در جامعه می‌توان به این مهم پی برد که فواید حجاب و پوشش در جامعه اسلامی به حدی است که دستاوردهای عظیمی را پیش روی بشریت قرار داده است و یکی از زمینه‌های مقاومت علیه هجوم خاموش دشمنان به‌شمار می‌رود. با این رویکرد، دشمنان سعی نمودند تا با این مقوله به مقابله بپردازند. به هر روی، برخی از فواید و آثار حجاب که زمینه‌ها و بسترهای شکل‌گیری جنگ نرم علیه حجاب عبارتند از:

4-1. امنیت و آرامش روانی

امنیت مقوله‌ای گسترده است و هر جا تعلق خاطر و حریمی در کار باشد، موضوع امنیت به مسئله جدی تبدیل می‌شود. فریضه حجاب در اسلام بر این نکته دلالت دارد که ناموس جزئی از حریم شخصی است و همواره باید دغدغه حفظ و حراست آن را داشته باشیم (مهدوی‌زادگان، 1386، ص37). بنابراین، نخستین شرط زندگی سالم اجتماعی، استقرار نظم و امنیت در جامعه است. جامعه‌ای که بدون امنیت باشد، از آسایش و آرامش برخوردار نخواهد بود و نشاط و تلاش از آن رخت برمی‌بندد. زن و مرد با عنصر حجاب اسلامی، باعث گسترش روزافزون امنیت اجتماعی و ایجاد زمینه‌ای برای رشد معنوی مردان می‌گردند، همچنان که خداوند سبحان، خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «به مردان مؤمن بگو تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان، بهتر است» (نور/30). همان‌طور که حجاب، امنیت روانی فرد و جامعه را به ارمغان می‌آورد، بی‌حجابی آثار بسیار بدی بر جامعه می‌گذارد. از آثار سوء بی‌حجابی و تأثیر آن در زوال امنیت اجتماعی می‌توان به فقدان تعادل فکری، روانی و اجتماعی افراد جامعه، احساس بی‌مسئولیتی در نسل جوان، از بین بردن انگیزه‌های ازدواج مشروع در جوانان و تقویت احساس بی‌ارزشی و پوچی انسان‌ها اشاره کرد که به علت عدم توجه به ارزش‌های والای زن، تمدن غربی از آن رنج می‌برد (حسینی و کارگر، 1386، صص107 و 108). در یک نگاه، حجاب و پوشش در جامعه اسلامی، امنیت و آرامش را به همراه خواهد داشت و داشتن آرامش و امنیت، زمینه‌های رشد و تعالی را فراهم می‌سازد و به همین دلیل، دشمنان مترصد تخریب چهره حجاب هستند تا با زمینه‌های بی‌حجابی و بدحجابی، زمینه‌های سستی، کاهلی و بی‌تفاوتی را در جامعه اسلامی ایجاد نمایند و از این غفلت در راستای استثمار آنها بهره گیرند.

4-2. تقویت بنیان خانواده به مثابه نهادی مؤثر در جوامع اسلامی

زندگی خانوادگی که بخش کوچکی از زندگی اجتماعی است و ریشه و اساس جامعه‌های بزرگ را تشکیل می‌دهد، هر چقدر پیوندهای روحی و اخلاقی میان اعضای خانواده محکم‌تر باشد به همان نسبت سعادت و خوشبختی در آن محیط و جامعه بیشتر خواهد بود (موسوی لاری، 1385، ص94). بنابراین، نهاد خانواده یکی از مهم‌ترین ارکان نظام‌های اسلامی به‌شمار می‌رود و تزلزل در کارکردهای آن برای جامعه، آثار مخربی به همراه دارد به‌گونه‌ای که فرایند تربیت نیروهای متخصص و متعهد برای نقش‌آفرینی در جامعه مختل می‌شود و در عین حال، زمینه‌های فساد و فحشا در جامعه فراهم می‌گردد به گونه‌ای که افراد جامعه و به‌خصوص نسل جوان، از مسیر خویش خارج می‌شوند و مسائل حاشیه‌ای و منحرف، آنها را از حرکت به سوی تعالی و شکوفایی نظام بازمی‌دارد و افراد به جای اینکه اسباب پیشرفت و توسعه نظام را فراهم کنند، سربار جامعه می‌شوند و مقدار زیادی از زمان و سرمایه‌های نظام باید معطوف به آنها گردد تا زمینه مدیریت آنها فراهم شود. با وجود این، حجاب از عوامل اصلی تحکیم خانواده است و از آنجا که تحکیم خانواده، بنیان مرصوص نظام‌های ارزشی است، دشمنان در فرایند جنگ نرم خواهان تخریب این نهاد مقدس و ارزشی هستند.

4-3. جامعه‌پذیری قوی و همگن

اساس جامعه‌پذیری بر این واقعیت استوار است که انسان به صورت کانونی از استعدادها و سرمایه‌های وجودی بالقوه به دنیای اجتماعی پا می‌گذارد و از راه تعامل مستمر با محیط و درون‌ریزی مجموعه‌ای از باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها، خواسته‌ها، آرمان‌ها، هدف‌ها، رسوم، قواعد و هنجارها از طریق کارگزاران ویژه همچون خانواده، گروه‌های دوستی، محیط‌های آموزشی، وسایل ارتباط جمعی، محیط کاری، مطبوعات، کانون‌های مذهبی و مانند آن، به‌تدریج به انسان بالفعلی تبدیل می‌شود. این فرایند تعطیل‌ناپذیر بوده و از نخستین مراحل زندگی آغاز می‌شود و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. جامعه‌پذیری دو فرایند مکمل، یعنی انتقال میراث فرهنگی- اجتماعی و رشد و تکامل شخصیت فردی را دربر می‌گیرد. جامعه‌شناسان بسیاری انحرافات اجتماعی را به کاستی‌ها و ضعف این فرایند مهم شخصیت‌ساز مستند می‌سازند. بی‌تردید بدحجابی و بی‌حجابی نیز در نارسایی‌های این فرایند و القاهای محیط خانواده، دوستان، محیط‌های آموزشی، رسانه جمعی و محیط عمومی ریشه دارد (عباس‌زاده و دیگران، 1391، صص96 و 97). به عبارتی دیگر، حجاب و پوشش می‌تواند زمینه‌های جامعه‌پذیری قوی و همگن را در جامعه تقویت کند و از این طریق، ارزش‌ها برای نسل بعدی درونی گردد اما بی‌حجابی زمینه‌های درونی‌سازی ناقص ارزش‌ها را در جامعه به همراه دارد و نسل جدید نمی‌تواند به درستی ارزش‌ها را درک کند. مهاجمان جنگ نرم سعی دارند با حمله به حجاب و رواج بی‌حجابی و بدحجابی، زمینه‌های جامعه‌پذیری حجاب را توسط نسل‌های آتی با مشکل مواجه سازند زیرا این امر، زمینه تساهل در ارزش‌ها و آماده شدن آنها برای تغییرات دیگر را فراهم خواهد کرد.

4-4. مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

بی‌حجابی و گسترش برهنگی در کشورهای اسلامی، یکی از ابزارهای مهم بیگانگان در سیطره و تسلط بر آن کشورها شده است. استعمارگران برای استثمار ذخایر عظیم انسانی و اقتصادی کشورهای اسلامی، نخست باید آنها را از درون تهی می‌کردند، برای همین باید هویت دینی از آنها گرفته می‌شد و حجاب از نشانه‌های ارزشمند و قدرتمند آن به شمار می‌رفت (حسینی و کارگر، 1389، ص111). زن پوشیده و با حجاب، به نوعی محرومیت را به استعمارگران تحمیل می‌کند. غرب که خود در آتش فساد و تباهی می‌سوزد و می‌رود تا به انهدام کامل برسد، سعی جدی در به تباهی کشاندن بشر دارد تا همانند غریقی دیگران را با خود همراه سازد و به اهداف شوم استعماری خود نیز دست یابد (اکبری، 1389، ص93). تهاجم غربی و جنگ نرم دشمن زمانی می‌تواند مؤثر باشد که زمینه‌های استحاله و دگرگونی ارزشی فراهم شود و حجاب در بین مسلمین، از نشانه‌های اصلی تأثیرپذیری یا تأثیرناپذیری از روند جنگ فرهنگی دشمنان است اگر غرب و دشمنان نظام اسلامی نتوانند اولین سنگر فرد مسلمان، یعنی پوشش و حجاب وی را مورد تخریب قرار دهند، دیگر دستیابی به دستاوردهای دیگر امکان‌پذیر نخواهد بود زیرا پایبندی به پوشش و حجاب در ظاهر، روحیه مقاومت را در برابر دشمنان تقویت و راه را برای دشمنان سخت می‌سازد.

4-5. داشتن جامعه‌ای متعالی بر مبنای توحید

داشتن جامعه‌ای متعالی و کشوری که دارای معیارها و شاخصه‌های پیشرفت می‌باشد از جمله برخورداری از اخلاق والای الهی، اقتدار فرهنگی، عدم فقر و عقب‌ماندگی، امنیت، رفاه، علم و دانش، عزت، استقلال اقتصادی، احساس آرامش و آسایش و غیره، از جمله آرزوهای انسان‌ها به شمار می‌رود که در قرآن بدان به عنوان حیات طیبه نام برده شده است. برای تحقق و رسیدن به این حیات طیبه، احترام و پاسداری از ارزش‌ها به خصوص ارزش زن و حجاب از مؤلفه‌های اساسی و مهم آن به‌شمار می‌رود(حسینی و کارگر، 1389، ص114). کارگزاران جنگ نرم سعی دارند تا با شیوه‌های فرهنگی خویش، جوامع توحیدی و ارزشی را منحرف نمایند و با ایجاد تزلزل رفتاری و عقیدتی در جامعه هدف، فرصت‌ها و زمینه‌های نفوذ خود را افزایش دهند؛ زیرا در یک جامعه گسسته و دارای ارزش‌های فروپاشیده شده، به راحتی می‌توان اهداف ترسیم شده را تصاحب نمود و در نقطه مقابل، جامعه متعالی با یاری جستن از خداوند، در مقابل تخریب‌های فیزیکی و شبهات فرهنگی، استحاله عقیدتی و غیره مقابله می‌کند و در این مسیر، از مال و جان خویش دریغ نمی‌کند.

4-6. حضور و مشارکت در عرصه‌های فرهنگی

از مسئولیت‌هایی که زنان می‌توانند در انقلاب جهانی امام زمان(ع) بر عهده گیرند، حضور در عرصه‌های فرهنگی جامعه جهانی است. زنان در حکومت اسلامی، در گسترش فرهنگ اسلامی، تبیین خطوط اصلی دین، آموزش معارف الهی، جایگزین ساختن معیارها و اصول انقلاب مهدوی و افشای خطوط و جریانات انحرافی می‌توانند کارآمد باشند و در این زمینه نقش‌های بنیادین بر عهده گیرند و از اصل جهاد و جنگ که بگذریم، می‌توانند در مسائل اجتماعی و فرهنگی و تربیتی کارساز باشند (محجوب، 1389، صص111 و 112). نکته‌ای که باید به آن توجه نمود این است که زنان در امور فرهنگی با رعایت حجاب و عفاف و پوشش اسلامی حضور می‌یابند و این امر دامنه تأثیر و نفوذ فعالیت‌های آنها را افزایش می‌دهد و بر عمق تحولات انجام شده می‌افزاید و این روند، بر سایر اعضای جامعه در روند رعایت حجاب و پوشش صحیح تأثیر می‌گذارد زیرا رعایت عفاف و پوشش در عملکرد آنها نمایان گشته است و همین امر سبب الگوگیری سایر اعضای جامعه می‌شود و در صورت تأسی از آنها، میزان تعهدات جامعه به ارزش‌ها افزایش می‌یابد و این امر، کارهای فرهنگی دشمنان را خنثی می‌سازد و زنان با رعایت حجاب خویش، هر حضوری که در اجتماع داشته باشند، حتی بدون هیچ فعالیتی، کاری فرهنگی صورت داده‌اند و به مثابه سفیران فرهنگی نظام سیاسی عمل نموده‌اند و میزان تأثیر جنگ نرم در حوزه فرهنگی را کاسته‌اند.

4-7. کاهش مفاسد اجتماعی

پوشیدگی و حجاب همواره خاکریز بزرگی در برابر موج وسوسه‌ها و کج‌روی‌ها بوده است. پوشیدگی نقشی مؤثر در کاهش مفاسد اجتماعی دارد زیرا بسیاری از مفاسد اجتماعی به شهوات جنسی مربوط می‌شود که با پوشیدگی و حجاب، زمینه آنها از بین می‌رود (اکبری، 1389، ص94). یکی از اهداف جنگ نرم در بُعد فرهنگی- اجتماعی، دامن زدن بر مفاسد اجتماعی و ترویج بی‌قید و بندی جنسی، لااُبالی‌گری و افزایش شهوات افسارگسیخته است زیرا گسترش مفسده در سطح جامعه، سلامت اخلاقی حاکم بر جامعه را نابود می‌کند و مردم را از مسیر اصلی حرکت که رسیدن به حیات طیبه است، بازمی‌دارد و حکومت‌گران به جای فکر کردن به مسائل مهم کشوری، باید به حل معضلات اجتماعی و فرهنگی بیندیشند. با این رویکرد، دشمنان راه ترویج مفاسد در جامعه را در تخریب حجاب و رواج بی‌حجابی می‌دانند و برای این امر از ابزارهای نوین ارتباطی و رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها، تبلیغات تلویزیونی، فیلم‌های هالیودی و سایر لوازم فرهنگی بهره می‌گیرند.

4-8. حفظ شخصیت و کرامت زن

حفظ کرامت و شخصیت زن از اهمیت بالایی در دین مبین اسلام برخوردار است و اسلام این امر مهم و حیاتی را در پوشش و حجاب زنان قرار داده است. اسلام با دوراندیشی عمیق خود نسبت به جایگاه و مقام زن، نگرش دنیای امروز به زن را که او را یک کالای مصرفی و وسیله جنسی برای تبلیغ کالاهای مختلف و عاملی برای جذب مشتری و غیره می‌داند نمی‌پذیرد و به همین دلیل است که حفظ هویت واقعی زن را در گرو حجاب و پوشش اسلامی می‌داند (حسینی و کارگر، 1389، ص110). "آنتونی گیدنز" معتقد است در جوامع مدرن و جوامعی که مدرنیته بدانها راه یافته، در فرایند هویت‌یابی، دشواری‌ها و آشفتگی‌هایی به وجود می‌آید. رواج فردگرایی، مادی‌گرایی و لذت‌جویی در این گونه جوامع، جریاناتی بیمارگونه را گسترش می‌دهد که یکی از مظاهر آن، رواج خودشیفتگی و بروز شخصیت‌های خودشیفته است(رفعت‌جاه، 1386، ص171). در جنگ نرم، سعی می‌شود تا کرامت و شخصیت زن را از او بگیرند و زن در یک هویت کاذب قرار گیرد و تبدیل به کالای مصرفی شود. در این میان، حجاب و پوشش به زن یک شخصیت مستقل و هویت واقعی می‌دهد و از کالاشدگی و شیءشدگی او جلوگیری می‌کند و اجازه نمی‌دهد زن به وسیله دستیابی به اهداف تبدیل شود و این امر، دشمنان را وادار می‌سازد چادر را به مثابه ابزاری برای حفظ شخصیت و کرامت زن مورد هجوم قرار دهند.

5. ابزارهای جنگ نرم علیه حجاب

معاندان فرهنگ‌های ارزشی، از شگردهای متنوعی برای تخریب سنن و رسوم ملت‌ها بهره می‌گیرند و در راستای تخریب حجاب، از ابزار و شیوه‌های متنوعی بهره می‌گیرند که برخی از آنها عبارتند از؛

5-1. وسایل ارتباط جمعی

یکی از عواملی که نقشی مؤثر در آشناسازی فرد با حجاب دارد، وسایل ارتباط جمعی است که با بخش کثیری از مردم سروکار داشته و وظیفه اطلاع‌رسانی به آنها را بر عهده دارد. از میان این وسایل، تلویزیون از سایرین مؤثرتر و با اهمیت‌تر تلقی می‌گردد. "جرج کامستاک" معتقد است که تلویزیون، عقاید، ارزش‌ها و انتظارات افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ارزش‌های مردم از طریق تلویزیون همگن می‌شوند. تلویزیون اثر شبیه‌کننده‌ای داشته و در ایجاد هنجارها و جامعه‌پذیر کردن مردم و انتقال و انتشار ارزش‌ها مؤثر است. این وسایل، با تهیه و تدارک برنامه‌های دینی و مذهبی و انتشار این مفاهیم در جامعه، موجب رواج یافتن این ارزش‌ها در جامعه می‌شوند. برنامه‌های تلویزیونی با دادن نقش‌های متفاوت به زنان و دختران در سریال‌ها و برنامه‌های متفاوت و مطرح کردن چهره‌ها و هنرپیشگان جدید به مردم به خصوص نسل جوان، هنرپیشگان را به عنوان الگوها و مدل‌های رفتاری برای جوانان و مردم معرفی می‌کنند (عباس‌زاده و دیگران، 1391، صص101 و 102). کارگزاران جنگ نرم از این قابلیت رسانه‌ها بهره می‌گیرند و با بهره‌گیری از شیوه‌های تبلیغاتی و تأثیرگذار در برنامه‌های تلویزیونی بین‌المللی سبک‌های پوشش و نوع حجاب را تبلیغ می‌کنند و با استفاده از جاذبه‌های جنسی در برنامه‌های تولید شده خود، بر مخاطبان تأثیر می‌گذارند و با تکرار زیاد آن برنامه‌ها، زمینه‌های استحاله در پوشش و تقلید مخاطبان را فراهم می‌کنند. ماهواره‌ها، فضای مجازی، تلویزیون‌های بین‌المللی، فیلم‌های تبلیغاتی و سریال‌های هدفمند ماهواره‌ای از ابزارهای دستیابی به این اهداف هستند و با توجه به هجمه گسترده و زیاد این رسانه‌های ارتباط جمعی در مقابل وسایل ارتباط جمعی ملی و کشور هدف، شبکه‌های ارتباطی در سطح ملی، قدرت تأثیرگذاری و درونی کردن ارزش‌ها (در اینجا درونی کردن ارزش پوشش و حجاب مدنظر است) را از دست می‌دهند و مقهور شبکه‌های گسترده ارتباط جمعی بین‌المللی که از آنها می‌توان به کارتل‌های رسانه‌ای یاد نمود، می‌شوند.

5-2. مُدسازی

مد به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مختص به جامعه و فرهنگی خاص نیست و پیدایش و افول مُد، پنج مرحله شامل آفرینش، معرفی، تبلیغ، تولید انبوه و تقاضای مُد جدید را طی می‌کند. بهره‌برداری نظام سرمایه‌داری از رواج مُد، منجر به تغییرات فرهنگی- اجتماعی در کشورهای مخاطب می‌شود. علل گرایش زنان به مُد از رویکردهای مختلفی قابل تبیین است. در دیدگاه روان‌شناسی نیاز انسان‌ها به خودنمایی و زیبایی زمینه مُدگرایی را فراهم می‌سازد. بر مبنای دیدگاه جامعه‌شناختی، مقولاتی چون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی و رهبران مُد، بدون آگاهی در تبیین گرایش به مُد مطرح می‌شوند. بی‌تردید پدیده مُد با طبقه اقتصادی- اجتماعی افراد، نقش رسانه‌های جمعی، فرایند جهانی‌سازی و نظام سرمایه‌داری مرتبط است. برجستگی مُد در هویت‌بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالش‌های هویتی در ابعاد مختلف مواجه می‌سازد که نیازمند سیاست‌گذاری‌های فرهنگی است (رفعت‌جاه، 1386، ص135). نظام سرمایه‌داری غرب با ترویج مُدگرایی توسط امپراتوری رسانه‌ای خویش، جوامع اسلامی را مجذوب الگوهای خویش می‌نماید و با بهره‌گیری از فنون رسانه‌ای، شیوه پوشش و نوع آرایش، رفتارهای فردی و اجتماعی و آداب معاشرت مدنظر خویش را به جامعه هدف القا می‌کند، زیرا آنها به این نکتة ظریف پی برده‌اند که مُد و مُدگراییِ افراطی، آفت پوشش و حجاب اسلامی است و از این طریق می‌توان جامعه اسلامی را با تغییرات ارزشی مواجه ساخت.

5-3. محصولات فرهنگی و هنری

این محصولات به دلیل جذابیت و سرگرم کننده بودن، مخاطبان زیادی دارند. استعمارگران نیز با سوء استفاده از این شرایط، بیشترین سرمایه‌گذاری را در جنگ نرم فرهنگی در این زمینه‌ انجام داده‌اند. کتاب، فیلم و آثار هنری ابزاری هستند که در خدمت مهاجمان فرهنگی قرار دارند. داستان‌های غیراخلاقی، فیلم‌های مبتذل و آثار هنری که ترویج‌دهنده برهنگی، روابط خارج از قوانین الهی میان پسر و دختر، روابط جنسی خارج از حدود الهی و فساد لجام‌گسیخته هستند، از این نمونه‌ها به‌شمار می‌روند(ابراهیمی و محمدی، 1391، ص56). دشمن با توجه به تجارب خود در کشورهای اسلامی به این مهم پی برده است که حجاب‌ستیزی و مقابله با آن، از راه‌های سخت‌افزاری و اجبار فیزیکی امکان ندارد و به همین دلیل، به کارهای فرهنگی روی آورده است و در این مسیر از جذابیت‌های هنری و فرهنگی برای پیشبرد اهداف خویش بهره می‌برد. به عبارتی دیگر، محصولات فرهنگی و هنری از پتانسیل‌های مطلوبی برای تغییردر نوع پوشش برخوردار هستند و نظام سلطه در این وادی، سرمایه‌گذاری‌های زیادی صورت داده است. برای نمونه، آنان با تولید عروسک‌هایی با پوشش مورد نظر غرب، کارتون‌های تلویزیونی با شخصیت‌های دارای پوشش نامناسب بر روی اذهان قشر کم سن و سال جامعه تأثیر منفی می‌گذارند و زمینه‌های تأثیرپذیری آنها را در سنین بالاتر افزایش می‌دهند.

5-4. جنگ ادراکی و تصویرسازی مجازی

جنگ ادراکی عبارت است از سوء استفاده از رسانه‌های جمعی به منظور تأثیرگذاری بر عقاید و رفتار مردم. حوزه عمل جنگ ادراکی، گسترده‌تر از عملیات‌ روانی است. عملیات روانی قصد دارد تا بر انگیزة جامعة هدف در پیگیری مقاصدش تأثیر بگذارد، اما هدف جنگ ادراکی این است که ارزش‌ها، ادراکات و هدف‌های ملی را دستکاری کند. دروغ و فریب از عناصر اصلی فرایند جنگ ادراکی است. در حقیقت، هدف جنگ ادراکی این است که یک طرف، دیگری و دیگران را به باور کردن چیزی متقاعد کند که خود می‌خواهد، حال حقیقت هر چه می‌خواهد باشد. از جلوه‌های بارز جنگ ادراکی، تصویرسازی است. به این معنا که بازیگران تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از رسانه‌ها و فناوری‌های نوین، از رقیبان خود تصویری مجازی تولید کنند و این تصاویر، چهره‌ای ساختگی از واقعیت‌ها را ترسیم می‌کند. به این ترتیب، واقعیت‌هایی مجازی شکل می‌گیرند که از یک سو با آنچه در جهان خارج می‌گذرد، منطبق نیستند و از سوی دیگر، بهره‌ای از واقعیت را دارا هستند و افکار عمومی و تصمیم‌سازان نیز بر اساس آن، تحلیل و حتی اقدام می‌کنند. به عبارتی در فضای جنگ نرم، به جای دستکاری واقعیت‌ها به تولید واقعیت پرداخته می‌شود (عسگری، 1390، ص59). اجرای پروژه حجاب‌ستیزی از جمله نمودهای عینی این تصویرسازی به شمار می‌رود و دشمنان سعی دارند تا پوشش آزاد را به یک واقعیت تبدیل کنند و در مسیر جنگ ادراکی، خواهان تصرف اذهان شهروندان برای تسهیل در فرایند تخریب حجاب و پوشش هستند.

 

6. آثار منفی بدحجابی در پرتو جنگ نرم

جنگ نرم در بستر حجاب، در صورت موفقیت با آثار منفی زیادی همراه خواهد بود و جوامع اسلامی از این امر آسیب‌های زیادی خواهند دید که به قرار زیر است:

6-1. اختلالات روانی: یکی از پیامدهای سوء و ناگوار بدحجابی و ابتذال در پوشش، ایجاد اختلالات روانی در فرد است. پوشش ناقص زن در جامعه، فشارهای جبران‌ناپذیری بر روان، اعصاب و شخصیت او وارد می‌سازد چرا که او در این حالت، خود را در معرض پاسخ‌گویی به تهاجم نظرها و افکار مختلف می‌بیند و از محقق ساختن شخصیت خود عاجز می‌ماند، در این صورت یا به سوی بی‌تفاوتی و بی‌قیدی کشیده می‌شود یا به اعمال نامناسب دست می‌زند که در هر دو صورت، خود و اطرافیانش را از نظر روانی، عقلانی و فرهنگی در معرض سقوط قرار می‌دهد.

6-2. اُفت تحصیلی و آموزشی: یکی دیگر از پیامدهای سوء بدحجابی و یکی از نمونه‌های بارز رکود فعالیت‌ها، اُفت تحصیلی و آموزشی در میان دانش‌آموزان و دانشجویان دختر و پسر است. بدحجابی مشغولیت فکری دختران محصل را بیشتر می‌کند و آنان را به سوی شناخت مدل‌های گوناگون آرایش موی سر و تقلید از مُدهای متنوع سوق می‌دهد. آنان وقت زیادی از فرصت‌های مطالعه را مصروف آرایش و آراستگی‌های خود می‌کنند و مقدار زیادی از وقت آنها نیز به سخن گفتن درباره این‌گونه امور و طریقه دسترسی به لوازم آرایشی می‌گذرد و به جای پرداختن به مباحث درسی، به نوع آرایش مو و غیره می‌پردازند. از سوی دیگر، پسران دانشجو که دوران بحران جنسی را سپری می‌کنند ممکن است مطالعه را رها کنند و به امور فرعی بپردازند(عباسی و دیگران،1391، ص109).

6-3. فروپاشی خانواده: از عوامل مهم انسجام و پایداری خانواده که اولین و بهترین نهاد اجتماعی است، رعایت حجاب است. اسلام به استواری بنیان خانواده توجه‌ای عمیق دارد و با وضعِ دستوراتی همواره سعی بر این داشته که بر این استحکام بیفزاید(احمدی و خلیلی، 1389، ص46). در این میان، یکی از آثار زیان‌بار جلوه‌گری زنان و بی‌حجابی، تزلزل بنیان خانواده‌هاست. کشاندن مسائل جنسی از محیط خانواده به جامعه یک ظلم فاحش و جبران‌ناپذیر اجتماعی است که خانواده‌ها را متزلزل می‌سازد و البته این غیر از تزلزلی است که در عفت زن به وجود می‌آید و زمینه گناهان دیگر و از هم پاشیدگی بنیان خانواده او می‌شود(اکبری، 1389، ص144).

6-4. تزلزل در فعالیت‌های اقتصادی: اگر زن در محیط کار پوشیده و با حجاب باشد نظرها را کمتر به سوی خود جلب می‌کند و چنین چشم‌پوشی که در اثر حجاب کامل به وجود می‌آید حواس و فکر مردان نامحرم را در هنگام فعالیت، بیشتر متوجه وظیفه‌شان می‌نماید و در نتیجه، پاکدامنی، و حجاب زنان در سازمان‌های دولتی و شخصی باعث دقت و سرعت در کار می‌گردد و این سرعت، موجب تولید بیشتر و حل مشکلات جامعه و دقت نیز سبب بالا رفتن کیفیت می‌شود و این دو اصل، به رشد کمی و کیفی کمک شایانی می‌کند. از آن سو، اگر زن بدحجاب بر سر کار آید، چشم‌ها بیشتر متوجه او می‌شود و کسانی که ایمانشان ضعیف است به آلودگی درمی‌افتند و از سرعت و دقت کار کاسته می‌شود و در نتیجه تولید کاهش می‌یابد و کیفیت نیز پایین می‌آید (محمدی‌نیا، 1389، صص22 و 23). به عبارت دیگر، بی‌حجابی زمینه‌های کاهلی را نسبت به کار افزایش می‌دهد و کارکنان به حاشیه مشغول می‌شوند و فکر آنها به امور غیرکاری معطوف می‌گردد و به نوعی، فکر و ذهن خیلی از افراد جامعه، نه تنها در محیط‌های تولیدی-تجاری، بلکه در سایر بخش‌های جامعه نیز منحرف می‌شود و زمینه اندیشیدن به امور اقتصادی و کاری کاهش می‌یابد و به این وسیله، نوآوری، تولید و جهش‌های اقتصادی با مشکل مواجه می‌گردد.

6-5. رواج فرهنگ مصرف‌گرایی: از جمله ترفندهای استعمار برای گرم کردن بازار تجارتش، تولید و عرضه اجناس به شکل‌های مختلف در بازار است تا به این طریق مشتری بیشتری جلب و منافع زیادی به‌دست آورد. بسیاری از مردم و به‌خصوص بعضی از بانوان به محض دیدن جنس جدید در بازار تمایل به خرید آن پیدا می‌کنند، گرچه نمونه قدیمی از همین کالا را داشته باشند. با این که متنوع بودن اشیاء موضوعی است که هر انسانی دوست دارد و این از فطرت و سرشت او سرچشمه می‌گیرد لیکن افراد سودجو و سلطه‌گر از این خصلت بشر سوء استفاده کرده، با گسترش فرهنگ مصرفی و مُدسازی در بین مردم دنیا و به‌خصوص بعضی از بانوان می‌خواهند سود کلانی را به دست آورند. یکی از آثار والا و ارزشمند حجاب و چادر، از بین بردن فرهنگ مصرفی که ارمغان غرب است، می‌باشد و باعث راکد و بی‌رونق شدن بازارهای رنگین آنها می‌شود. طبق همین اصل، استکبار تلاش می‌کند با حیله‌های مختلف و غیرمستقیم به حجاب ضربه وارد کند، زیرا آنان می‌خواهند این سنگر نرم ولی مستحکم را بشکنند تا چرخ کارخانجات مُدسازی، ریسندگی و لباس‌های رنگینِ زنان، لوازم زینت‌آلات، لوازم آرایش و تولیدات آنها را به چرخش درآورند(محمدی‌نیا، 1389، صص27 و 28). از این روی، دستاورد بی‌حجابی و بدحجابی که ناشی از جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمنان است، افزایش فرهنگ مصرف‌گرایی است و این امر، بر اقتصاد، فرهنگ و ارزش‌های جامعه آثار مخرب و منفی نیز دارد.

6-6. سقوط ارزش زن: بدحجابی مقدمه بی‌بندوباری و زمینه‌ساز لذت‌های شهوانی نامشروع است اگر دختری از حجاب بی‌بهره باشد، هرگونه توجهی به او جنبه شهوانی دارد و در نتیجه، ارزش‌های راستین او فراموش می‌شود، به همین جهت تا زمانی که جاذبه ظاهری دارد مورد توجه است و هنگامی که این جاذبه از بین می‌رود، احساس غربت، پوچی و پشیمانی می‌کند.

6-7. بی‌علاقگی به ازدواج و افزایش بی‌بندوباری: در جامعه‌ای که بی‌بندوباری در پوشش و به تبع آن بی‌بندوباری جنسی رواج دارد، بسیاری از لذت‌های جنسی که عامل گرایش به ازدواج است، به راحتی در دسترس افراد قرار می‌گیرد و این امر از میزان علاقه و گرایش به ازدواج در افراد می‌کاهد. بعضی از لذت‌های جسمی، سمعی، بصری و احیاناً لمسی که باید در نهان‌خانه زناشویی با انتظار و زحمت به دست آید، بی‌حجابی و بدحجابی آن را آسان، رایگان و همه‌جایی می‌سازد و از اهمیت ازدواج و شوق زناشویی می‌کاهد(عباسی و دیگران، 1391، ص110). زمانی هم که ارزش ازدواج کاسته شود، بی‌بندوباری و فساد در جامعه افزایش می‌یابد و همین امر، مطلوب نظام سلطه است زیرا از این غفلت برای دستیابی به اهداف خود بهره می‌گیرد.

7. راهکارهایی برای مقابله با بی‌حجابی و بدحجابی

راهکارهای مقابله با بی‌حجابی و بدحجابی ناشی از جنگ نرم و تهاجمات خاموش دشمنان عبارتند از:

1.      تلاش در راستای تقویت روحیه ایمان و تقوا در سطح جامعه؛

2.      سیاست‌گذاری در راستای معرفی بهتر حجاب و پوشش اسلامی؛

3.      آموزش پوشش اسلامی در مدارس و نهادهای آموزش؛

4.      آموزش والدین نسبت به امر درونی‌سازی ارزش حجاب و عفاف در کودکان؛

5.      برگزاری همایش‌ها و سمینارهایی در راستای تقویت امر حجاب؛

6.       تولید برنامه‌های تلویزیونی و آموزشی در زمینه حریم عفاف و حجاب؛

7.      تشویق فعالان عرصه فرهنگی و به‌خصوص افرادی که در زمینه حجاب به فعالیت مشغول هستند؛

8.      تهیه و توزیع پویانمایی‌ها و برنامه‌های کارتونی مرتبط با حجاب برای کودکان و خردسالان؛

9.      مدیریت و پاسخ به شبهات مرتبط با حجاب در فضای مجازی و رسانه‌های بین‌المللی؛

10.  آسیب‌شناسی ریشه‌های بی‌حجابی و تلاش برای رفع کردن آنها؛

11.  برگزاری کارگاه‌های آموزشی حجاب و عفاف برای کودکانی که به سن تکلیف رسیده‌اند؛

12.  تلاش در راستای معرفی حجاب برتر با توجه به توصیه‌های معصومین(ع)؛

13. برگزاری همایش‌های دانش‌آموزی و دانشجوییِ حجاب و شرکت دادن آنها در برنامه‌های فرهنگی مرتبط با عفاف، حجاب و حیاء؛

14.  افزایش نشست‌ها و کرسی‌های آزاد‌اندیشی با موضوع حجاب؛

15.  تسهیل در امر ازدواج و برآوردن نیازهای اولیه جوانان؛

16.  افزایش فرصت‌های شغلی، زیرا از فکر کردن به امور حاشیه‌ای جلوگیری می‌کند؛

17.  مقابله با تولید برنامه‌های تلویزیونی که فرهنگ غربی و پوشش غیراسلامی را ترویج می‌کنند؛

18.  گسترش فعالیت‌های هنری مرتبط با حجاب؛

19.  تشویق و معرفی نمودن مسئولان فرهنگی و خانواده‌های نمونه در زمینه حجاب‌پروری؛

20.  تبلیغات فرهنگی مناسب در زمینه پوشش بر اساس آموزه‌های دینی؛

21. معرفی نمودن و بازتاب سیره معصومین(ع) در زمینه پوشش و حجاب و تأکید بر عملیاتی شدن این الگوهای ارزشی در زمینه حجاب؛

22.  جذب و استخدام نیروهای انسانی متعهد، متخصص و آشنا با احکام اسلامی برای برنامه‌ریزی در زمینه‌های حجاب و عفاف؛

23.  ارائه الگوی مطلوب پوشش توسط رسانه‌ها و پرهیز از دنباله‌روی پوشش‌های وارداتی؛

24.  مدیریت و بازرسی از کارگاه‌ها و فروشگاه‌های مُد و لباس؛

25.  راه‌اندازی کارگاه‌های تولید لباس‌های بومی- ارزشی و حمایت از آنها در مقابل تولیدکنندگان پوشاک غربی و وارداتی؛

26.  افزایش دادن روحیه اعتماد به‌نفس و خودباوری در جوانان جامعه؛

27.  رعایت عفاف و حجاب در اماکن عمومی و دولتی؛

28.  آموزش امر به معروف و نهی از منکر به جوانان و بسترسازی برای ارشاد صحیح در زمینه حجاب؛

29. تشریح و تبلیغ سیره عملی حضرت زهرا(س) در زمینه حجاب به مثابه اسوه و نمونه کامل یک زن محجبه و عفیف در جامعه؛

30.  مهندسی فرهنگی و اجتماعی در زمینه پوشش؛

31.  برخورد صحیح و منطبق با ارزش‌های اسلامی در عرصه مقابله با بی‌حجابی و بدحجابی؛

32. راه‌اندازی مجلات و محصولات نوشتاری مرتبط با حجاب و تلاش در راستای معرفی و ارائه راهکارهای مطلوب و صحیح در راستای بسترسازی برای ایجاد حجاب صحیح در جامعه؛

33. برگزاری نشست‌های آسیب‌شناسانه در زمینه علل بی‌حجابی در دوره‌های ادواری مشخص شده و اعلام خروجی نشست‌ها برای سیاست‌گذاری به سازمان‌های مربوطه؛

34. ایجاد طرح‌های حجاب و عفاف در ایام مختلفی از سال (مثل تابستان) و قرار دادن دانش‌آموزان در شرایط مناسب ارزشی و ترغیب آنها به رعایت پوشش کامل؛

35.  آشنا نمودن و معرفی اشخاصی که مسلمان و محجبه شدند به اقشار جوان برای تأثیرگذاری؛

36.  افزایش اردوهای زیارتی برای تقویت ایمان و گسترش روحیه حجاب‌پذیری در شرایطی که افراد اماکن مذهبی دارای حجاب خوبی هستند؛

37.  مقابله با ورود کالاهای آرایشی و بهداشتی غیرضروری؛

38.  مقابله با ورود لباس‌های غربی و مخالف با ارزش‌های اسلامی؛

نتیجه‌گیری

جنگ نرم به یکی از تهدیدات عصر حاضر تبدیل گشته است و با توجه به ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های موجود در عصر جهانی شدن، می‌تواند ابعادی متنوع و پیچیده‌ به خود بگیرد. در این جنگ، اهداف و ارزش‌های بنیادین نظام‌های سیاسی مورد هجوم قرار می‌گیرد و سعی می‌شود درجه مقاومت و روحیه ایستادگی ملت آماج کاهش یابد. در این مسیر از شگردهای فرهنگی متنوعی بهره گرفته می‌شود. یکی از شگردهای نوین نظام سلطه در جنگ نرم، تخریب و استحاله فرهنگ پوشش و عفاف است. حجاب و پوشش بارزترین نشانه‌های فرهنگی است که تحت تأثیر سایر پدیده‌های فرهنگی قرار می‌گیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص می‌شود، چنان که استیلای فرهنگی و سلطه‌پذیری نیز، در نخستین مرحله، تغییر و دگرگونی در پوشش را به همراه دارد. به تعبیر دیگر، جهان غرب برای تحقق کامل سلطه سیاسی و اقتصادی خود به تحقیر فرهنگی کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگی خود پرداخته و ترویج بی‌حجابی و فساد زنان را به عنوان یکی از کارآمدترین راه‌ها تجربه کرده است. حال این سؤال پیش می‌آید که چرا جنگ نرم علیه حجاب صورت می‌گیرد؟ قاعدتاً ارزش و فواید اجتماعی و فرهنگی حجاب بر این زمینه اثر گذاشته است. حجاب و پوشش آثار و فوایدی دارد که دشمنان را وادار به تخریب آن کرده است. بنابراین از علت‌های اساسی شکل‌گیری جنگ نرم علیه حجاب و پوشش اسلامی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: حفظ کرامت و شخصیت زن در جامعه، کاهش دادن مفاسد اجتماعی، مشارکت و فعالیت در عرصه‌های فرهنگی، داشتن جامعه‌ای متعالی بر مبنای توحید، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، جامعه‌پذیری قوی و همگِن، تقویت بنیان خانواده، امنیت و آرامش روانی. نظام سلطه برای اینکه بتواند با فواید حجاب به مقابله بپردازد از ابزارهای نرم و فرهنگی خویش بهره می‌گیرد که از آن جمله می‌توان به محصولات فرهنگی و هنری، رسانه‌های ارتباط جمعی عمومی، مُدسازی، جنگ ادراکی و تصویرسازی اشاره کرد. به هر حال می‌توان به برخی از راهکارهای موجود برای مقابله با بی‌حجابی و بدحجابی ناشی از جنگ نرم به این شرح اشاره کرد: تلاش در راستای تقویت روحیه ایمان و تقوا در سطح جامعه، سیاست‌گذاری در راستای معرفی بهتر حجاب و پوشش اسلامی، آموزش پوشش اسلامی در مدارس و نهادهای آموزش، تولید برنامه‌های تلویزیونی و آموزشی در زمینه حریم عفاف و حجاب، مدیریت و پاسخ به شبهات مرتبط با حجاب در فضای مجازی و رسانه‌های بین‌المللی، تلاش در راستای معرفی حجاب برتر با توجه به توصیه‌های معصومین(ع)، افزایش نشست‌ها و کرسی‌های آزاداندیشی با موضوع حجاب، تسهیل در امر ازدواج و برآوردن نیازهای اولیه جوانان، گسترش فعالیت‌های هنری مرتبط با حجاب، تشویق و معرفی نمودن مسئولان فرهنگی و خانواده‌های نمونه در زمینه حجاب‌پروری، تبلیغات فرهنگی مناسب در زمینه پوشش بر اساس آموزه‌های دینی و غیره.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد